۲۹.۴.۹۲

زعفران‌های وحشی

اما نرمباری آرام برگفت وگوی بهاری یا
بر برگ‌های تابستان فرو می‌بارد
هنوز با طنین و عطر آن روزهاست
یا شکوفه های خجل و سرافکنده‌ی نخستین زعفران‌های وحشی
هنوز همانی هستند که بودند و جادوی‌شان هم چنان پابرجاست
آن‌چه سالیان پی درجهان ِ برباد رفته‌ی کهن
درودمان می‌گفت و صمیمانه با ما سخن می‌راند
و از دلگرمی و شادی
روحمان را روشن می کرد
هم امروز نیز سخن می گوید و پاسخ می دهد.

هرمان هسه




هیچ نظری موجود نیست: