من چشم به راه چه کسی بمانم!
در دبستان، ما را برای نماز به مسجد میبردند.
روزی در مسجد بسته بود.
بقال سرگذر گفت:نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید!
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم....... بی آنکه خدایی داشته باشم.
اتاق آبی. سهراب سپهری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر