۱۳.۴.۹۲

روزی که مصر به عنوان یکی‌ از استان‌های ایران بزرگ ثبت شد

اصلاحات اداری داریوش کبیر امپراتور بزرگ امپراتوری هخامنشی و قراردادن مصر به عنوان یك ایالت ایران.

۴ جولای سال ۴۸۹ پیش از میلاد داریوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ایرانی بودن هر كار تعصب می ورزید و پیدایش ناسیونالیسم نیرومند ایرانی را به او نسبت می دهند تصمیم گرفت كه قلمرو ایران به ۳۰ ایالت تقسیم شود و هر ایالت را ساتراپی نامید (قانون، ایالت های فعلی ایران «استان» خوانده است كه اختصاص به ایالت ایران دارد و نمی توان ایالت كشور دیگر را «استان» ترجمه كرد).


داریوش شرح این ساتراپی‌ها را در سنگنبشته داده است كه باقی مانده است و تاریخنگاران جهان آن را «سند مالكیت ایران = دید» خوانده اند (هیچ كشوری در جهان چنین سندی را ندارد).

مصر یكی از ساتراپی های ایران آن زمان بود كه داریوش توجه خاصی به آبادكردن آن داشت. داریوش در همین روز دستور داد كه با تاسیس پستخانه ارتباط مردم این ایالتها با هم تامین شود و داد و ستد با پول انجام گیرد (سكه هایی كه ضرب كرده بود و در جهان به «داریك» معروف شده اند). داریوش همچنین دستور داد که میان شهرهای شوش و سارد (نزدیك مدیترانه) یك شاهراه ارابه رو ساخته شود (این راه به طول ۲۷۰۰ كیلومتر كشف شده است كه در بسیاری از قسمتهایش، نوعی اسفالته بود) و ... . داریوش سه سال بعد درگذشت و استخوانهای او، پس از دخمه گذاری، در گوری در «نقش رستم» كه از قبل آماده كرده بود دفن شد.

به نوشته ی «كارول میسلیویك Karol Mysliwiec» باستان شناس در كتاب تاریك و روشن های مصر باستان The Twilight of Ancient Egypt، انتشارات دانشگاه كرنل (آمریكا)، صفحات ۱۳۵ تا ۱۹۱؛ ایرانیان از سال ۵۲۵ تا ۴۰۴ پیش از میلاد (تقریبا ۱۲۱ سال) بر مصر حكومت كردند و در تاریخ مصر سلسله بیست و هفتم خوانده می شوند، ولی روش مدیریت و فرهنگ ایرانی سه قرن در آن كشور باقی بود. كارول نوشته است:

«با وجود برچیده شدن حكومت ایرانیان بر مصر در سال ۴۰۴ پیش از میلاد، یهودیان مصری تا دهها سال پس از آن هم خود را از اتباع امپراتوری ایران می دانستند. مصر توسط كامبوزیا (كامبیز) دوم پسر كوروش بزرگ تصرف شده بود. وی شرق لیبی و شمال سودان را هم برخاك مصر اضافه كرده بود و مصر را كه سالها به دو بخش علیا و سفلی تقسیم شده بود و دارای دو حكومت جدا از هم بود به صورت یك كشور واحد درآورده و شهر «ممفیس» را پایتخت مصر واحد قرار داده بود».

مولف كتاب كه خود در اكتشافات باستان شناسی مصر نقش داشته و یك باستان شناس معروف است ادعای مورخان یونانی را كه نوشته اند «كامبیز» گاو مقدس مصریان «آپیس اپیس» را گردن زد قویا رد می كند و می گوید كه این دروغ ناشی از دشمنی و حسادت یونانیان نسبت به ایران، تنها ابر قدرت آن زمان، بوده است كه می خواستند ایرانیان را به وحشی گری متهم كنند. اكتشافات اخیر ثابت كرده است كه گاو مقدس مصریان پس از مردن آن حیوان در سال ششم فرمانروایی ایرانیان؛ به دستور كامبیز با تشریفات رسمی در داخل تابوت دفن شده و این تابوت با نوشته های روی آن، اینك در دست است.

از خصوصیات امپراتوری هخامنشی ایران این بود كه به آئین های ملل تحت سلطه خود كاری نداشت. كامبیز (در سنگنبشته های ایران تلفظ آن كمبوجیااست) تنها دستور داده بود كه مصریان باید كفش برپا كنند و به جای لنگ (به ضم لام) شلوار بلند بپوشند. ایرانیان آن زمان - زن و مرد - شلوار می پوشیدند و شلوارهای آنان بی شباهت به شلوارهای بلوچها و كردهای امروز نبود. كامبیز طبق سندی كه اینك در موزه واتیكان است دریا سالار مصری Udjahorresnet را به عنوان مشاور ویژه خود برگزیده بود. شاه ایران با این كه یكتاپرست بود و فقط به «اهورا مزدا» ایمان داشت مصریان را از عبادت خدایان متعدد خود باز نداشت و آیین زرتشت را به آنان تحمیل نكرد.

مولف سپس به دیدار داریوش اول از مصر پرداخته و نوشته است: برخلاف كامبیز، داریوش اجازه نداد كه مصریان او را «فرعون» بخوانند. وی مصر را به صورت یك ساتراپی ایران درآورد ـ همین عنوانی كه امروز ایالات ایران به آن نامیده می شوند: استان استان.


داریوش بود كه دستور داد تاریخ مصر از آغاز كار تا زمان او جمع آوری و تدوین شود. او دستور داد كه از آن پس دستورهای دولتی و ضوابط، علاوه بر خط میخی به خط هیروگلیف مصری هم نوشته شوند كه نمونه های متعددی از آن، از جمله در آپادانا باقی مانده است. داریوش برای سهولت رفت و آمد میان ایران و مصر دستور داد كه میان دریای سرخ و رود نیل آبراهی بسازند كه آثار آن و كتیبه مربوط به اتمام این آبراه كه صدها سال دایر بود و بر اثر توفان شن پر شده است به دست آمده و موجود است. در طول این كانال تخته سنگهای تراشیده شده به دست آمده كه در آنها تاریخ اتمام هر قطعه از آبراه حك شده است و این سنگها در دست است. در یك سنگنبشته آمده است كه روز افتتاح آبراه، قطاری مركب از ۲۶ كشتی از آن عبور كردند و این نوشته به چهار زبان و دو خط است (میخی و هیروگلیف). از همین دوران اثری به دست آمده كه عبارت است از مخلوطی از علامت ایران (بالهای باز شده مرغ با سرانسان و كلاه پارسی) و علائم قدیم مصر علیا و مصر سفلی كه نشانه وحدت مصر واحد با امپراتوری ایران است. لوح داریوش به مناسبت پایان آبراه «دریای سرخ - نیل» در قرن ۲۰ به دست آمده است. وی در سنگنبشته هایش خود را داریوش پسر ویشتاسپ هخامنش (ویشتاسپ در فارسی امروز به گشتاسپ تبدیل شده است) خوانده كه از همان زمان احترام عمیق به پدر و بكار رفتن نام او پس از نام فرد در جهان رواج یافته است. معبدی كه داریوش در مصر ساخت، هنوز تقریبا به طور كامل درمنطقه واحه El-Kharga موجود است.



داریوش كوشش قابل ملاحظه برای ترویج آیین زرتشت در میان مصریان نكرد و این امر موید این فرضیه است كه ایرانیان آیین زرتشت را ویژه آریائی‌ها (آرین ها) و شایسته آنان می دانستند، نه همه نژادها. نام بیشتر فرمانداران ایرانی مصر كه به آنجا فرستاده می شدند همراه با واژه آرین بود. برای مثال: آریاندس اریندس. در ستونی كه در كاخ آپادانا (شوش) به دست آمده روی شنل لباس مجسمه ای كه سر و گردن آن ناپدید است نیز نوشته هایی به خط میخی و هیروگلیف (مصری) است و این نشانه ارتباط استوار دو سرزمین است. یكی از فرمانداران ایرانی مصر «آرشام» نام داشت.

مولف در این فصول به تحریك سیاسی مصریان توسط یونانیان و دوبار نافرمانی آنان پرداخته كه هر دو شورش توسط نیروهای اعزامی از جنوب ایران (فارس و كرمان) پایان داده شده است. مصر پس از سلطه ایران تا نیمه قرن ۲۰ استقلال كامل به دست نیاورد. پس از ایرانیان، مقدونی‌ها سپس رومی ها، آنگاه اعراب مسلمان و سوری‌ها و پس از آنها هم  انگلستان بر مصر تسلط داشتند. یك بار هم ناپلئون آنجا را گرفت. ایرانیان در دوران امپراتوری بزرگ ساسانی (پادشاهی خسروپرویز) یك بار دیگر مصر را به تصرف خود درآورده بودند.


منبع

هیچ نظری موجود نیست: