۴.۵.۹۲

شما ندیده‌اید

شما ندیده‌اید
وقتی آسمان میهنی آن‌قدر پایین می‌آید
که هی باید خم شد و زانو در بغل گرفت
آدم چقدر خواب رقص می‌بیند...


من هر چه بگویم 

فکرش را هم نمی‌کنید!
وقتی کاسه‌ای زیر نیم کاسه هست
آدم آینه را فراموش می‌کند
شانه را فراموش می‌کند

و من هر چه بگویم
مثل کوبیدن آب در هاون است!

قدم زدن با سگی از نژادی اصیل
ارزانی‌تان باد
ما هم در سایه‌ی پوتین و باتوم
گرم می‌کنیم
بازار خواب هر چه کبوتر و ساقه‌ی زیتون را.

ابراهیم رزم‌آرا

هیچ نظری موجود نیست: