۲۲.۴.۹۲

حرفِ ما بسیار، وقتِ ما اندک

در جنگل سرگردان می گذشتم
قورباغه ای دیدم ...
بوسیدمش ... سپس ِ بوسه ی من امیری شد ...
و چون چشم گشود
با تحقیر به من گفت :
ای ماده قورباغه ، تو کیستی ؟

غادة السمان

هیچ نظری موجود نیست: