۳۰.۳.۹۲

جا مانده است چيزی جايی.... که هيچ گاه ديگر .... هيچ چيز.... جايش را پر نخواهد کرد!


می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود.

زنده یاد حسین پناهی، چکامه سرای برجسته ایران




هیچ نظری موجود نیست: