۵.۴.۹۲

امواج خاموش زمان


دور یا نزدیک
راهش می توانی خواند
هر چه را آغاز و پایانی ست
-حتی هر چه را آغاز و پایان نیست-

زندگی راهی ست
از به دنیا آمدن تا مرگ
شاید مرگ هم راهی ست.

راه ها را کوه ها دره هایی ست ،
اما هیچ نزهتگاه دشتی نیست!
هیچ رهرو را مجال سیر و دشتی نیست!
هیچ راه بازگشتی نیست!

بی کران تا بی کران، امواج خاموش زمان جاری ست!
آه ، ای که تن فرسودی و هرگز نیاسودی
هیچ آیا یک قدم ، دیگر توانی راند؟
هیچ آیا یک نفس دیگر توانی ماند؟

نیمه راهی طی شد 

اما 
نیمه جانی هست
باز باید رفت تا در تن توانی هست

باز باید رفت
راه باریک و افق تاریک ،
دور یا نزدیک.

فریدون مشیری




هیچ نظری موجود نیست: