۱۳.۳.۹۲

قصه های کودکانه روی دست روزگار باد کرده


آفتاب،گیر کرده بین این غروبِ پخته، آن طلوع خام،
گیر کرده بینِ آمدن،
نیامدن .

این میان روایتی است
آنچنان سیاهه ای که گفته اند:
سال هاست چشم چشم را ندیده است.

زهرا عبدی



هیچ نظری موجود نیست: