۴.۴.۹۲

در غارت و تاراج ز بس چابک و تیزید ..... حتی که برید از ته گور هم کفن ما ! آسمانخواریِ یک امام جمعه ی شدیداً محترم !!


فیلمی دیدم ازچهارگوشه ی زمینی وسیع در منطقه ی اُزگل. دراین فیلم، دوربین از داخل اتومبیلی که درامتداد دو ضلع یک دیوار بلند حرکت می کند، چشم به دیوار بلندی دارد که آن زمین وسیع را بغل زده است. ومگر این دیوار بلند تمام می شود؟ اتومبیل همچنان می رود ومی رود وهنوز آن دیوار بلند و آن زمین وسیع ومشجر ادامه دارد. درنهایت، دوربین برگوشه ای از زمین، روی اسکلت های فلزی – که حجم چشمگیری دارند – تأکید می کند. وبعد برسردراین چهاردیواری وسیع، که با نام نامی ” مدرسه ی علمیه امام خمینی” مزین شده است، آرام می گیرد.

اینجا منطقه ی ییلاقی وخوش آب وهوای اُزگل است. جایی که هرمتر زمینش حداقل پنج میلیون خرید وفروش می شود. قبلاً امام جمعه ی محترم تهران، یک وجه مختصری ازشهرام جزایری برای بنای این مدرسه ی علمیه ی دینی دریافت کرده بود. اما اکنون با خرید زمینهای اطراف، تا توانسته به وسعت مایملک خود افزوده است. بنازم به علم وعلومی که دراین مدرسه دست بدست می شوند. احتمالاً علومی که ازدهان مبارک حضرت حجة الاسلام والمسلمین صدیقی برمی جوشد، لاجرم بر شاکله ی فکری طلاب نازدانه می نشیند، و اسلام را ازآسمان اساطیری اش برمی کشد و بر زمین آفاقی اش جلوس می دهد. مرا بگو که کشته ومرده ی آن صدای لرزان، و بغض ها و اشک های آشکار حضرت ایشانم.

جناب صدیقی، علاوه بر امام جمعگی، رییس شعبه ی اول دادگاه عالی انتظامی قضات نیز هست. یعنی همانجایی که گذرپوست به دباغخانه ی جناب ایشان می افتد. وی با خریدن و ضمیمه کردن اینهمه زمین وپول، احتمالاً بنا دارد اسلام را از انزوای انقلابی اش بدرآورد وبه جهانیان عطش زده بنمایاند.

یک روز از داخل زندان مرا به دفتر آقای جعفری دولت آبادی – دادستان تهران – بردند. درهمان نشست کوتاه، داستانی از سلامت معکوسِ آقای صدیقی برایش تعریف کردم. دادستان خندید وگفت: می روم به خود صدیقی می گویم که تو (نوری زاد) پشت سرش چه می گویی. گفتم: من که باکی ازایشان ندارم. ایشان است که باید از قانون و ازمردم وازخدا باک داشته باشد که ندارد. دادستان با افسوس سرش را تکان داد وگفت: بله، شما درست می گویی، “عده ای” ازآدمهای زرنگ، دویست میلیون تومان برای همین مدرسه ی علمیه اش خرج کرده اند.

من می گویم: حالا دستگاه قضایی و بیت و دولت و مجلس ازخودمان است، خوب باشد. کورشود هرآنکه نتواند دید. اما با آن نماز مأمومین بدبخت چه می کنید؟ مردم که خبرندارند پشت سریک امام اینچنینی به نماز ایستاده اند. لااقل خودتان ملاحظه کنید و محدوده ی دست بردن به اموال مردم را تا نماز وعباداتِ مردم غافل امتداد ندهید! حالا قانون و مردم واینجور چیزهای بدون خریدار بماند!

محمد نوری زاد سی ویکم خرداد سال نود و دو


منبع

هیچ نظری موجود نیست: