«سرود روز جهانی کارگر» به تمامی زبانهای اروپایی و غیر اروپایی ترجمه شده. شعر این سرود در سوئد توسط «هنریک مناندر» [Henrik Menander] در سال ۱۹۰۲ میلادی و اول بار به زبان فارسی توسط «ابوالقاسم لاهوتی» ترجمه شد. اجرایی که از این سرود به زبان فارسی موجود است، بر مبنای ترجمهای است که «ابوالقاسم لاهوتی» انجام داده.
برخیز، ای داغ لعنتخورده،
دنیای فقر و بندگی!
جوشیده خاطر ما را برده
به جنگ مرگ و زندگی.
باید ار ریشه براندازیم
کهنه جهان جور و بند،
آنگه نوین جهانی سازیم،
هیچبودگان هر جیز گردند.
روز قطعی جدال است،
آخرین رزم ما.
نجات انسانها.
بر ما نبخشد فتح و شادی
خدا، نه شاه، نه قهرمان.
با دست خود گیریم آزادی
در پیکارهای بیامان.
تا ظلم را از عالم بروبیم،
نعمت خود آریم بهدست،
دمیم آتش را و بکوبیم
تا وقتی که آهن گرم است.
روز قطعی جدال است،
آخرین رزم ما.
نجات انسانها.
تنها ما تودۀ جهانی،
اردوی بیشمار کار،
داریم حقوق جهانبانی،
نه که خونخواران غدار.
غرد وقتی رعد مرگآور
بر رهزنان و دژخیمان،
در ابن عالم بر ما سراسر
تابد خورشید نورافشان.
روز قطعی جدال است،
آخرین رزم ما.
نجات انسانها.
[دیوان ابوالقاسم لاهوتی، ادارۀ نشریات به زبانهای خارجی مسکو،
تاریخ انتشار ۱۹۷۵/۱/۱۵، صفحۀ ۴۱۳ تا ۴۱۵]
از شعر « سرود روز جهانی کارگر» ترجمهای دیگری هم از «احمد شاملو» هست که در شماره ۳۳ «کتاب جمعه» [ویژهنامۀ روز اول ماه مه]، به تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی به چاپ رسیده است. برگردان «شاملو» از متن فرانسه این سروده انجام شده است.
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندر وار میغرد
اینک! فورانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
بهپا خیزید! خیل بردگان، بهپا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم
و فردا «بینالملل»
طریق بشری خواهد شد.
رهانندۀ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم،ای تولید گران!
رستگاری مشترک را برپا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورۀ خویش بردمیم
و آهن را گرماگرم بکوبیم!
نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم
و فردا «بینالملل»
طریق بشری خواهد شد.
کارگران، برزگران
فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است.
تا کی از شیرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم
و فردا «بینالملل»
طریق بشری خواهد شد.
دنیای فقر و بندگی!
جوشیده خاطر ما را برده
به جنگ مرگ و زندگی.
باید ار ریشه براندازیم
کهنه جهان جور و بند،
آنگه نوین جهانی سازیم،
هیچبودگان هر جیز گردند.
روز قطعی جدال است،
آخرین رزم ما.
نجات انسانها.
بر ما نبخشد فتح و شادی
خدا، نه شاه، نه قهرمان.
با دست خود گیریم آزادی
در پیکارهای بیامان.
تا ظلم را از عالم بروبیم،
نعمت خود آریم بهدست،
دمیم آتش را و بکوبیم
تا وقتی که آهن گرم است.
روز قطعی جدال است،
آخرین رزم ما.
نجات انسانها.
تنها ما تودۀ جهانی،
اردوی بیشمار کار،
داریم حقوق جهانبانی،
نه که خونخواران غدار.
غرد وقتی رعد مرگآور
بر رهزنان و دژخیمان،
در ابن عالم بر ما سراسر
تابد خورشید نورافشان.
روز قطعی جدال است،
آخرین رزم ما.
نجات انسانها.
[دیوان ابوالقاسم لاهوتی، ادارۀ نشریات به زبانهای خارجی مسکو،
تاریخ انتشار ۱۹۷۵/۱/۱۵، صفحۀ ۴۱۳ تا ۴۱۵]
از شعر « سرود روز جهانی کارگر» ترجمهای دیگری هم از «احمد شاملو» هست که در شماره ۳۳ «کتاب جمعه» [ویژهنامۀ روز اول ماه مه]، به تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی به چاپ رسیده است. برگردان «شاملو» از متن فرانسه این سروده انجام شده است.
برخیزید، دوزخیان زمین!
برخیزید، زنجیریان گرسنگی!
عقل از دهانۀ آتشفشان خویش تندر وار میغرد
اینک! فورانِ نهائیست این.
بساط گذشته بروبیم،
بهپا خیزید! خیل بردگان، بهپا خیزید!
جهان از بنیاد دیگرگون میشود
هیچیم کنون، «همه» گردیم!
نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم
و فردا «بینالملل»
طریق بشری خواهد شد.
رهانندۀ برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهائی خویش برخیزیم،ای تولید گران!
رستگاری مشترک را برپا داریم!
تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،
تا روح از بند رهائی یابد،
خود به کورۀ خویش بردمیم
و آهن را گرماگرم بکوبیم!
نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم
و فردا «بینالملل»
طریق بشری خواهد شد.
کارگران، برزگران
فرقۀ عظیم زحمتکشانیم ما
جهان جز از آن آدمیان نیست
مسکن بیمصرفان جای دیگری است.
تا کی از شیرۀ جان ما بنوشند؟
اما، امروز و فردا،
چندان که غرابان و کرکسان نابود شوند
آفتاب، جاودانه خواهد درخشید.
نبرد نهائیست این.
بههم گرد آئیم
و فردا «بینالملل»
طریق بشری خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر