۱۷.۲.۹۲

از حماسه‌ی سیاسی اقتصادی تا خوش‌آمد به گاو قطبی!!


الف- “مسکن مهر”، در این بهار و در پایان ایام واگذاری اش به قشر محروم، گرچه برای آنان کم آمده بود و بسیاری‌شان را شامل نشد؛ اما برای اقشاری چون “مداحان اهل بیت” و “شعرای آیینی”، بیش هم آمده. “مدیر روابط عمومی خانه‌ی مداحان”، از «واگذاری خانه به مداحان اهل بیت در پیشوای ورامین» خبرداده است.


“جواد احمدی” در گفت وگو با‌ ایلنا گفته است: «با توجه به توافق خانه‌ی مداحان با شرکت بلوک بتن شرق، واحدهایی از پروژه‌ی مسکن مهر به مداحان واگذار می شود. تاکنون ۱۸۰مداح و۳۰ تن ازشعرای آیینی ثبت نام کرده‌اند و مسکن مهر پیشوای ورامین ۲۷۱۶ واحد مسکونی دارد. ‌از همین رو، اگر متقاضیان بیشتری اقدام به ثبت نام کنند، مشکلی وجود ندارد و اختصاص واحد مسکونی به مداحان، به بیش از ۲۱۰ خواهد رسید».

این واحد‌های مسکونی که بین ۶۰ تا ۸۵ متر، مساحت دارند، از اواخر شهریور ماه به متقاضیانِ مداح تحویل خواهند شد.

ب- «”حافظان کل قرآن کریم”، پیرو مصوبه‌ی مجلس شورای اسلامی می‌توانند با شرکت و قبولی در آزمون کار‌شناسی سازمان سنجش و نیز قبولی در آزمون شفاهی حفظ که توسط سازمان اوقاف و امور خیریه و یا سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می‌شود، بدون تحصیل در دانشگاه و حتی بدون داشتن مدرک دیپلم، مدرک لیسانس علوم قرآن و حدیث دریافت کنند». اهدای مدرک لیسانس بدون آزمون و بدون تحصیل و بدون مدرک دیپلم، در شرایطی صورت می‌پذیرد که از سویی دیگر، “وزارت آموزش و پرورش” کشور نیز درصدد “تأسیس مدارس قرآنی” بوده؛ و “عبداللهیان” معاون این وزارت‌خانه خبر داده‌است: «به منظورِ راه‌اندازی این مدارس، ۵۰۰۰ حافظ کل قرآن را جذب کرده‌ایم».

این هم، از پروژه‌ی بهاری اهدای لیسانس و اعطای کار، به حافظان.

ج- “ماما‌ها”، اما اگرچه لیسانس و برخی هم فوق لیسانس دارند؛ نه مسکن مهرِ فوری به آن‌ها تعلق گرفته و نه حتی بسیاری‌شان مشغول به کار‌ند. “نوشین زنده‌زبان”، عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور می‌گوید: «بیش از دو سوم ماماهای کشور، با مشکل بیکاری مواجه‌اند».

از قرار، این طیف تحصیل‌کرده، برای گذران زندگی مجبور به روی‌آوردن به مشاغلی بی‌ربط شده‌اند؛ چراکه این عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور، گلایه از آن دارد که «بارها از مسئولین خواسته‌ایم تا شخصیت حقیقی ماماها را در نظر بگیرند، تا آنها بتوانند بر اساس شرح وظایف مصوب وزارت بهداشت انجام وظیفه کنند، نه این‌که به انجام کارهایی از جمله “دفترنویسی” و “تزریقات” بپردازند».

دال- “بازیگران تیاتر” هم، اوضاعی به‌تر از ماماها ندارند. برخی از آن‌ها بعد از سال‌ها فعالیت شغلی، دریافته‌اند که فعالیت‌شان هنوز به عنوان یک “شغل رسمی” نیز به حساب نمی‌آید. اینان این روزهای بهار بیانیه‌ای را با عنوان «کار ما را در چارچوب قانونی شغل به حساب آورید»، خطاب به سیاست‌گزاران و مسئولان تنظیم کرده و نشر داده‌اند که بخشی از آن چنین است:

«۱- ما و شما از سیاست گزاران کلان هنری می‌خواهیم که “کار ما” در چارچوب قانونی‌، “شغل” به حساب بیاید. ۲- که بیمه‌های ما، رنگ شایسته‌ی شان یک هنرمند را به خود بگیرد. ۳- که حقوق ایام بیکاری، به ما تعلق بگیرد. ۴- که ساختمان‌های تئاتری، متناسب و شایسته‌ی انقلاب شکوهمند اسلامی‌مان ساخته شود. ۵- که بیش از نود درصد فارغ التحصیلان تئاتر ما، بی‌کار نباشند. ۶- که حقوق حقه‌مان، ماه‌ها و بلکه سال‌ها عقب نیافتد و مسئولین، افتخارشان این نباشد که توانسته‌اند علی رغم مدیران پیشین‌، بدهی‌های زمان تصدی خود را تسویه کنند. ۷- که مانند همه‌ی کشورهای جهان‌، تئاتر رپرتواری داشته باشیم. ۸-…»

شرح اوضاعِ قشر برشمرده، با نگاهی به همین بیانیه، نیازی به افزودن تکمله ندارد.

ذ- “سینما” بدون آن‌که احتیاج به بیانیه داشته‌ باشد، خودِ مدیران سابق و حاضرش، بر حال نزارِ آن گواهی می‌دهند. “امیر حسین علم‌الهدی” از مدیران سابق و کارشناس و مشاور کنونی سینمایی در کشور، می‌گوید: «در سال ۱۳۹۱ حدود ۸.۵ میلیون تن مخاطب سینما داشته‌ایم که بر این اساس، هر ایرانی به طور میانگین در هر ۹ سال، یک‌بار به سینما می‌رود». او توضیح می‌دهد: «در حدود ۲۲ میلیون تن شهرنشین در ایران دسترسی به سینما ندارند؛ و با جمعیت روستایی، این عدد به ۴۳ میلیون تن می‌رسد». سبب اصلی این عدم دسترسی هم، نبودن سالن‌های کافی ست و علم‌الهدی اذعان دارد: «استانداردهای جهانی به ازای هر ۱۰هزار تن، یک سالن سینما است، در حالی‌که در ایران، به ازای هر ۳۰۳ هزار تن، یک سالن سینما وجود دارد».

آمارها نشان می‌دهند که در حال حاضر، ۱۰۸۱ شهر در ایران، فاقد سالن سینما هستند.

ر- وزهایی در این بهارِ ممهور به مُهر “حماسه‌ی سیاسی و اقتصادی” که در حال گذر است، برخی خوش و خرّم بر سر کارند و برخی عازمِ به مشغله‌ی تازه تأسیسِ مذهبی و برخی آماده‌ی تحویل گرفتن خانه‌ی جدید و برخی هم در جست‌وجوی کار و برخی به دنبال دانستن این‌که، آیا آن کار که می‌کنند، بالاخره کار محسوب خواهد شد، یا نه؟

برخی اما در همین روزها کارهایی می‌کنند که از کارِ هیچ دولت و نهادی در منطقه ساخته نیست، این یک وارد‌کننده‌ی نامعلومِ دولتی یا خصوصی‌ست که رنج بر خود هموار کرده، هزاران فرسنگ، راه از خشکی و آب پیموده؛ و به میزان بیش از ۴۰۰ هزار دلار، “گوشت گاو” را از “قطب جنوب” حرکت داده و به داخل کشور ایران، وارد کرده است.

“سازمان گمرک جمهوری اسلامی ” اعلام داشته: «در سال گذشته، ۴۱۱ هزار و ۷۹۱ دلار قطعات گوشت بی‌استخوان یخ‌زده از نوع گاو از منطقه آنتارکتیکا (قطب جنوب)، به کشور وارد شده است». “مدیر کل دفتر قرنطینه و امور بین‌الملل سازمان دامپزشکی” نیز اظهار داشته: «نظارت شرعی بر این واردات صورت نگرفته و در صورت ورود به بازار، مورد تایید سازمان دامپزشکی نخواهد بود».


منبع

هیچ نظری موجود نیست: