۲۱.۲.۹۲

یکرنگ چو شد جهان ، رود در خواب ..... خواب است و سیاهی آنچه او سازد

چون روشن روشنان فرو میرد
تاریک شود جهان و خوف انگیز
دیگر همه چیز رنگ ِ او گیرد
او اهرمنی ستمگر و خیره ست
او دشمن روشنی ست ، او دزدی
بر گستره ی قلمروش چیره ست
او چهره ی کائنات را چالاک
تصویر کند به مسخ ِ کوبیکش
چون هندسه ی جذام، وحشتناک
در نوبت او که حکمها راند
از خرد و بزرگ، از نو و کهنه
هچیز به رنگ خود نمی ماند
هر چیز که هست ، رنگ خود بازد
یکرنگ چو شد جهان ، رود در خواب
خواب است و سیاهی آنچه او سازد
آری ، به شب سیاه خواب انگیز
هر چیز که هست ، حکم شب دارد
آری ، همه هر چه هست ، جز یک چیز
این است که می ستایم آتش را
آن روشن پاک ، زنده ی بیدار
نستوه و بلند ، روح سرکش را.

مهدی اخوان ثالث




هیچ نظری موجود نیست: