۱۱.۲.۹۲

روزم گرامی‌ باد


به نام کارگر که بهش کلی غصه آویزونه
کارگری که اسبابه زندگیش پشته کامیونه
کارگری که از درده پا مثه پیر‌ها میشینه
خوردنه چلوکبابو تویه فیلم‌ها میبینه
حتی خونوادش نمیدن به حرفش تکیه
کارگری که زنده بودنش با مرگش یکیه
تویه فکر و دلش چیزی جز حسرت نیستش
وقتی بنزین لیتری کمتر از ۷۰۰ نیستش
وقتی حقوق ۳ماهه که خبری نیست
جز فکره سفره آخرت فکره سفری نیست
متاسفانه تو وطنه من تبعیض زیاده
عده‌ای سوارو عده‌ای تو تحریم پیاده
کارگر قشره بیچارس که سره کار میره
وقته استراحتشم تو صف گاز گیره
واسه بدهی هاش اونو پشت نرده میبرن
با پولش میرن مکه و کلی پرده میزنن
این ور کارگر هست گیره یه تیکه نون بیچاره
اون ور آموزش و پرورش داره پول میچاپه
از این ملتی که محتاج شامه شب شونن
یه مشت نامرد به فکر جیبه ساله بعدشونن
آره با تو‌ام با تو که گونی گونی پول داری
تو که خدا رو واسه بهشت و حوری دوست داری
یک باریه هم که شده طعمه خفتو بچش
برو تو خیابون ببین فقر مردمو به چشم

بمیرم واسه دستایی که خستس از این زمونه
دلش میخواد که تک باشه ولی طفلی نمیتونه
همش شرمنده یه بچش میشه وقتی میاد خونه
دستاش خالیه و قلبش پر ازشرم و پر از خونه
همه عشقش یه سیگاره که رو لب هاش دود میشه
با هر کاری که میگیره از این زندگی دور میشه
یعنی این بود فردایی که اون واسش تلاش کرده
خدا لطفت دیگه بسه فقط بزار که برگرده
خدا لطفت دیگه بسه فقط بزار که برگرده

کارگر حق داره اگه میاد خیلی به جوش
کارگر حق داره اگه میاد خیلی به جوش
تو دلش مونده حسرته خریده یک کیلو گوشت
یک کیلو گوشتو خیلی وقته که اون به چشم ندیده
اگه ببینه بقیه میگن بهش پدیده
ماها از بدبختیو بدهی کاملا سیریم
مثله حجت تو جدایی نادر از سیمین
که فشاره زندگی اونو کرده وادارش
بره خود زنی کنه جلو زنه داغ دارش
میگن خدا جای حقه انصاف داره خودش
خدا پاشو حق بشینه یک بار جای خودش
میگن کفر نگو هر چیزی یک حکمتی داره
میگم حکمت اینه که زندگی نکبتی واره
فک نکن پی ه دردسرمو حس و حال دارم
که من یه سوال ، فقط ازت یه سوال دارم
چرا اختلافه طباقاتی عجیب زیاده
عده‌ای سوارو عده‌ای تو تحریم پیاده
مثال روزه دارها به خدا توکل میکنن
گرسنگی رو با کلی دعا تحمل میکنن
واسه افطاری همدیگرو به دعوت میارن
پایه رازو نیازو دعا تا سحر بیدارن
ولی هیچ وقت نمیفهمن که یه کارگر بیماره
تنها چیزی که مونده واسش یه پاکته سیگاره
اگه کسی نیاد و دسته همشونو نگیره
امثالی چون حامد با حقوقه کارگری میمیره

بمیرم واسه دستایی که خستس از این زمونه
دلش میخواد که تک باشه ولی طفلی نمیتونه
همش شرمنده یه بچش میشه وقتی میاد خونه
دستاش خالیه و قلبش پر ازشرم و پر از خونه
همه عشقش یه سیگاره که رو لب هاش دود میشه
با هر کاری که میگیره از این زندگی دور میشه
یعنی این بود فردایی که اون واسش تلاش کرده
خدا لطفت دیگه بسه فقط بزار که برگرده
خدا لطفت دیگه بسه فقط بزار که برگرده

فکر نکن از رو خوشی اومدم خوندم حالیم نیس
من خودمم یه کارگرم
یه کارگر



هیچ نظری موجود نیست: