شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر، که منبع تاریخی و اسطورههای آنان بیگمان ادبیات پیش از اسلام بوده نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان جمشید می دانند.
محمد بن جریر طبری نوروز را سرآغاز دادگری جمشید دانسته و می نویسد جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید تا من آن کنم و آن روز که به مظالم نشست روز هرمز بود از ماه فروردین پس آن روز رسم کردند.(۱)
ابوریحان بیرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروزی می داند: چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد، و اجنه او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را نوروز گرفته و برای یاد بود آن روز در تاب می نشینند و تاب می خورند.(۲)
به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند "گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود برگزار کرد و هم در این روز بود که جمشید بر گوسالهای نشست و به سوی جنوب رفت و به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد.(۳)
گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشنها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در شمال غربی آسیای صغیر بر اساس اسطورههای کهن جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری برگزار می شد.
صدر الدین عینی درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و در بخارا (ازبکستان که یک زمانی جز ایران بود) می نویسند: به سبب اول بهار، در وقت به حرکت درآمدن تمام رستنی ها، راست آمدن نوروز ، طبیعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند: "حمل همه چیز در عمل". در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشتهای غله، دانه و سبزشدن و آغاز به کشت و کار و دیگر حاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود.(۴)
وی در جای دیگر می فرماید: در بخارا نوروز را که عید ملی عموم فارسی زبانان است بسیار حرمت می کردند. حتی این عید که پیش از اسلام عادت ملی بوده بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکردند. رنگ دینی اسلامی داده و از وی فایده می برند.
برگزاری همگانی جشن نوروز در دستگاههای حکومتی و سازمانهای دولتی و غیر دولتی در بین همه قشرها و گروههای اجتماعی بیگمان از ویژگیهای ایران زمین است که با وجود جنگها و ستیزها، شکستها و دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پابرجا مانده و افزون بر آن به جامعه ها، و فرهنگهای دیگر نیز راه یافته است. در مقام مقایسه امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزهای که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص فقیر، و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم.
-------------------
۱-تاریخ طبری تالیف محمد بن جریز طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده سال ۱۳۵۲ جلد اول صفحه ۲۱
۲- آثار الباقیه، تالیف ابوریحان بیرونی ترجیمه اکبر دانا سرشت، انتشارات امیر کبیر صفحه ۳۲۷
۳- زین الاخبار، تالیف عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی صفحه ۵۱۴
۴- یادداشت ها، تالیف صدر الدین عینی، ترجمه علی اکبر سعیدی سیرجانی تهران ۱۳۶۲ صفحه ۶۹۸
منبع: خبرگزاری مهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر