۲۸.۱۰.۹۱

عالم روحانی ( Spirituality )


روحانیت( Spirituality) به مثابه خطر سلامت روانی رابطه بین روحانی بودن و مذهب و سلامت جسم و روان این روزها بسیار مورد مطالعه می گیرد. به صورت سنتی فرض می شد که روحانیت با سلامت بهتر جسمی و روانی همراه هست. اما مطالعات اخیر نشان می دهد که افرادی که خود را روحانی و نه مذهبی می دانند در مقایسه با افرادی که به صورت سنتی خود را مذهبی می دانند و یا افراد بی دین ، بیشتر در معرض اختلالات روانی هستند. در این مطالعه فرق خاصی بین افراد مذهبی و غیر مذهبی مشاهده نشده که نشان می دهد که مذهبی بودن در قیاس با روحانی بودن منافعی در زمینه سلامت روانی دارد. دلایل این پدیده هنوز روشن نیست و تحت مطالعه هست. مطالعات در زمینه روانشناسی روحانی بودن دلایلی برای اینکه افراد روحانی و نه مذهبی چرا بیشتر در معرض مشکلات روانی هستند، پیشنهاد می کند. 


ادعای اینکه روحانی بودن منافع زیادی برای سلامت روانی دارد بر مبنای نحوه تعریف روحانی بود نقد شده است. در این نقد بیان می شود که نحوه تعریف روحانی بودن را به قدری وسیع تعریف کرده اند که شامل تعاریف سلامت روان شده است. روحانی بودن به طور سنتی تعریف متمرکز داشت که شامل باور به نیروی فرا طبیعی مانند خدا بود. اما در سالهای اخیر مراکز سلامت روان علاقه مند شدند که نیازهای روحانی مشتریان را پاسخ دهند و بنابراین تلاش کردند تا روحانیت رو به گونه ای تعریف کنند که تا حد ممکن شامل همه این نیاز ها باشد و برای ماکزیمم افراد از دین ها و گذشته های مختلف و متنوع مورد استفاده قرار بگیرد. مطالعات زیادی این تعریف را تا حدی گسترش دادند که شامل مفاهیم روانشناسی مثبت زیاد از جمله هدف زندگی ، امیدواری، وابستگی و ارتباط اجتماعی ، صلح و سلامت شود . این تعریف جدید، مطالعه ارتباط بین سلامت روانی و روحانی بودن را سخت می کند چون در نهایت سلامت روان شامل مفاهیمی چون امیدواری و هدفمندی و صلح درونی هست . بنابراین با تعریف فعلی بسیار بی معنی خواهد بود که بگوییم روحانیت با سلامت روان بیشتر همراه است. منظور ما از دین اجزای واقعی یک باور مذهبی هست . مثلا به مسجد یا کلیسا و یا صومعه برویم . یا عبادات فردی و گروهی دین را انجام دهیم. انسان های زیادی هستند که این کار را نمی کنند اما همچنان باورها و تجربه های روحانی دارند. آنها نمی توانند برای زندگی بدون باور به روحانیت معنای و مفهومی پیدا کنند.
در مطالعه مورد بحث از شرکت کننده ها درباره مصرف الکل و مخدر، حمایت اجتماعی ، استفاده از داروهای روانپزشکی ، قمار و شادی نیز سوالاتی پرسیده شد.
نتیجه مطالعه اخیر نشان می دهد که شرکت کننده های مذهبی با شرکت کننده های بی دین درباره سلامت روان تفاوت چندانی ندارند اما میزان مصرف مخدر در بین افراد مذهبی کمتر بوده است. اما تفاوت زیادی بین گروهی که باورهای روحانی و نه مذهبی داشتند وجود دارد. مصرف داروهای روان در بین این گروه به مراتب بیشتر از سایر گروه ها هست. همچنین این افراد به میزان بیشتری از مذهبیون و ناباوران ، از مخدرهای شادی آور استفاده می کنند و به میزان بیشتری مبتلا به اختلالات استرسی ، فوبیا، و اختلالات عصبی می شوند. میزان اختلال پرخوری نیز در آنها بالاتر هست. تمامی این تفاوت ها وقتی نقش حمایت اجتماعی و سلامت جسمی ، سن ، جنسیت و نژاد را هم در تحقیق لحاظ کردند وجود داشت . هیچ یک از این سه گروه در میزان شادی متفاوت نبودند.
نویسندگان این تحقیق در نهایت نتیجه گرفتند که افراد روحانی و نه مذهبی بیش از مذهبیون و بی دین ها در معرض بیماریهای روانی هستند. رابطه علی بین روحانی بودن و اختلالات روانی همچنان نامعلوم هست. تحقیق دیگری در انگلستان نتایج مشابه ای داشت. در آن تحقیق ، نویسنده عنوان کرده بود که ممکن است اختلالات روانی موجب شود که فرد بیشتر درگیر روحانیت شود و به امید بهبود و درک بهتر و عمیق تر خودش و زندگی درگیر روحانیت و عوارض آن شود.

سال 2006 تحقیق دیگری در این باره توسط ساسیر انجام شد. او روحانیت را "تقاضا برای معنا ، اتحاد و متصل بودن با طبیعت ، انسانیت و وجودی متعالی" تعریف کرد. طبق این تعریف او دریافت که کسانی که خود را مذهبی سنتی می دادند در نظرات و باورهایشان محافظه کار تر هستند. افراد روحانی خود را متفاوت با جریان رایج می دانند و حتی سعی می کنند ظاهر متفاوت داشته باشند. برای مثال این افراد بیش از سایرین خود را با صفات "غیر عادی" و " دیوانه " (Weird and Crazy) توصیف می کنند. آنها به باور هایی همچون سایکو کینه سیس ( psychokinesis)( باور به اینکه مثلا می شود از با ذهن اجسام رو جابجا کرد یا تغییری ایجاد کرد)، تناسخ ، طالع بینی، جادوگری و پدیده های روحی باور دارند . همچنین بیش از مذهبیون به تفکر جادویی و قدرت جادو و فانتزی و قدرت جذب اعتقاد دارند.
باور به تفکر جادویی و این دست ماجرا ها در شخصیت های مبتلا به شیزوتیپی ( schizotypy) و افراد سایکوتیک (روانپریش ؟) زیاد تر است. شیزوتیپی مجموعه خصوصیات ادراکی و احساسی و رفتاری است که در افراد شیزوفرنی به صورت خیلی قوی وجود دارد و در حالت شیزوتیپی ضعیف تر است. این خصوصیات موجب می شوند که فرد باور غیر معمول درباره حقایق داشته باشد و برداشت های ادراکی عجیبی را تجریه کند( مثلا فکر کند ذهن افراد را می خواند ). تحقیقات زیادی هستند که نشان می دهند باور به عقاید عصر جدید ( New Age beliefs) مانند یوگا ، ریکی ، طالع بینی و ستاره شناسی و تاروت) در بین افراد شیزوتیپیک زیاد تر از دیگران است . همچنین این افراد بیش از سایرن در معرض استرس و افسردگی هستند. به نظر می اید افراد با گرایش های شیزوتیپی و در نتیجه شانس بالاتر ابتلا به استرس و افسردگی تمایل بیشتری به روحانیت دارند. همچنین ممکن است که چنین باورهایی عدم تعادل ذهنی را تشدید کند.
آنچه بیان شد نشان می دهد که بین ادعای مرسوم روحانیت که می گویند منجر به سلامت روان می شوند و واقعیت آنها، تفاوت های زیادی وجود دارد. اغنای روحانی باید منجر به سلامت روانی و صلح درونی می شد . حتی برخی از این ادعا پا فراتر می گذاشتند و می گفتند تجربه روحانی سرانجام منجر به آگاهی حقیقی و شادی کامل می شود. اما پس چرا تحقیقات چیز دیگری نشان می دهد؟ چرا افراد روحانی این قدر مشکلاتشان بیشتر است؟ یک مطالعه جدید که توسط آقای کینگ انجام شده نشان می دهد که افراد مذهبی باورشان را قویتر از افراد روحانی توصیف می کنند و اهمیت اجرای دین و مناسکشان را بیش از روحانیون می دانند. اقای کینگ بر این باور است که نتیجه این ارزش گذاری بالاتر از مذهبیون افراد قوی تر و با نظم شخصی بیشتری می سازد که در نتیجه کمتر از افراد روحانی دچار مشکل می شوند.

تهیه کننده: مریم نظری


منبع

هیچ نظری موجود نیست: