۱۷.۱۰.۹۱

رضا شاه کبیر و آزادی زنان ایران


"نزدیک دو سال است که این موضوع کشف حجاب سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد."

اینها سخنان رضا شاه بزرگ در رابطه با حذف حجاب و آزادی زنان ایرانی‌ است که در کتاب:" كشف حجاب، زمينه‌ها،‌پيامدها و واكنش‌ها، مهدي صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ص ۱۱۸ آمده است.

شاه روشنفکر ایران می‌گوید: این موضوع حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد. می‌گوید، "با احتیاط"، و نه با زور، ولی‌ عوامل ذلت، عقب ماندگی و نابودی ایران و ایرانی‌ یعنی‌ آخوند‌ها و یا این نوکران خدمت گذار صادق انگلیس، شایعه میکنند که شاه ایران به زور حجاب را از سر زنان برداشت،

و دیگر این از شعور و خرد تهی و بی‌ نصیب ماندگان، این منفورین تاریخ، توجه ندارند که در این جمله رضا شاه که در تمام نوشته‌هایی‌ که بر ضد این شاه بزرگ نوشته اند و آنرا با سند و مدرک ذکر کرده اند، نیت این مرد بزرگ نهفته است و او می‌گوید با احتیاط میبایستی به این دمل نیشتر زد و نه با زور و قوهٔ قهریه، ولی‌ این عقب ماندگان تاریخ، مغرضانه اعلام میکنند که شاه ایران زنان را به زور آزاد کرد.

و گیریم که اصلا این کار به زور انجام گرفت، مگر نه این است که در جامعه‌ای که از هر نوع فکر و اندیشه‌ای تهی است و تنها دستوری که در آن جامعه حکم فرماست، معجونی‌ از جهل و جنون است که با طراحی استعمار انگلیس و به وسیله کارگزاران آخوند او، نزدیک به ۲ قرن به خورد مردم بینوای آن جامعه داده شده و از آن جامعه قشریون بی‌سواد و مغز شسته‌ای ساخته که جز سخنان نکبت بار آخوند چیز دیگری یاد نگرفته‌اند، مگر میشود این چنین مردمی را با توسل به نوازش از فلاکت رهانید؟

کدامین جامعه شناس، روان شناس و مبتکر و طراح جامعه میتواند چنین ادعایی را داشته باشد که برای رهانیدن یک جامعه از معضلی به نام جهل، آن هم در یک جامعه گستردهٔ و بزرگی‌ مثل جامعه ایران که تنوع گروه‌های مردم آنچنان زیاد است که به رنگین کمان ۴۰ رنگ شبیه است تا یک جامعه یک دست، میشود با توسل به دست آورد‌های دموکراسی و روش‌های نوینی که حتی صحبت از آنان در نزد چنین مردمی، ایجاد ترس و افسار گسیختگی می‌کند، از آنان خواست تا از اعتقادات و مطالبی که تقریبا با خون آنان آجین شده دست بکشند؟

و ساده بگم، مگر میشود میخ آهنین را بدون پتک در سنگ فرو کرد؟

برای کسانی‌ که نظام اجتماعی حاکم در زمان قاجار‌های زنباره که از ملکه انگلیس ماهیانه حقوق می‌گرفتند و بیش از یک سوم ایران را فروختند تا با پول آن در فرنگ قمار کنند، و آنچنان نکبتی به جامعه ایران تحمیل کرده بودند که در تاریخ ایران نظیر آن دیده نشده حتی زمانی‌ که تحت اشغال بیگانگان بوده است ( حتی سخت تر و کثیف تر از همان نکبتی که امروز آخوند‌ها با تلاش همه جانبه و ظرف ۳۴ سال به ایران کم کم تزیق کرده و میکنند و سعی‌ دارند خود را به پای آن برسانند)، برای آگاهان و کسانی‌ که از آن زمان ایران خبر دارند، میدانند که زمین سوخته‌ای به نام ایران، تنها با دستان یک ایرانی‌ وطن پرست به نام رضا شاه می‌توانست تبدیل به یک کشور صاحب سیستم اداری شود و بس و در این راه رضا شاه، زنان و یا نیمی از آحاد ملت را که آخوند زنباره منحرف آنان را در ردیف مجانین، ناقص العقل‌ها و بچه‌ها قرار داده بود و به آنان به چشم تنها ابزاری برای فرو نشاندن امیال حیوانیش می‌نگریست و می‌نگرد، به عرصه جامعه کشاند.

اگر تمام دنیا جمع بشوند و ناجوانمردانه و به دروغ از رضا شاه بد بگویند، تاریخ ایران و ایرانی‌ به این مرد بزرگ تنها به خاطر همین یک کار، همواره مدیون و سپاسگزار است.


گوشه‌ای از سخنان رضا شاه کبیر در رابطه با آزادی زنان:
"بی نهایت مسرورم که می بینم خانم ها در نتیجه دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا و به حقوق و مزایای خود پی برده­اند،

همانطور که خانم تربیــت اشاره نمودند، زنهای این کشـــــــور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمی توانستند استعــــداد و لیاقت ذاتی خود را بروز دهند بلکه باید بگویم که نمی توانستند حق خود را نسبت به کشور و میهن عزیز خود ادا نمایند و بلاخره خدمات و فداکاری خود را آنطور که شایسته است انجام دهند و حالا می رونـــد علاوه بر امتیـــاز برجستـــه مادری که دارا می باشند از مزایای دیگر اجتماع نیز بهره مند گردند.

مــــا نباید از نظر دور بــداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمی­آمد یعنی نصف قوای عامله ی مملکت بیکار بود. هیچوقت احصائیه از زنها برداشته نمی شد مثل اینکه زنها یک افراد دیگری بودند و جزو جمعیت ایران به شمار نمی آمدند، خیلی جای تاسف است که فقط یک مورد ممکن بود احصائیه زنها برداشته شود و آن موقعی بود که وضعیت ارزاق در مضیقه می افتاد و در آن موقع سرشماری می کردند و می خواستند تامین آذوقه نمایند.

من میل به تظاهر ندارم و نمی خواهم از اقداماتی که شده است اظهار خوشوقتی کنم و نمی خواهم فرقی بین امروز با روزهای دیگر بگذارم ولی شما خانمها باید این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت هایی که دارید برای ترقی کشور استفاده کنید.

من معتقدم که برای سعادت و ترقی این مملکت باید همه از صمیم قلب کار کنیم.

ولی هیچ نباید غفلت نمایند که مملکت محتاج به فعالیت و کار است و باید روز بروز بیشتر و بهتر برای سعادت و نیک بختی مردم قدم برداشته شود.

شما خواهران و دختران من، حالا که وارد اجتماع شده­اید و قدم برای سعادت خود و وطن خود بیرون گذارده اید. بدانید وظیفه­ی شماست که باید در راه وطن خود کار کنید، شما تربیت کننده­ی نسل آتیه خواهید بود، انتظارمان از شما خانم های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمائید و از تجمل و اسراف بپرهیزید.

سعادت آتیه در دست شماست"
























۱ نظر:

ناشناس گفت...

دمت گرم شاه مرد بودی به مولا نیستی ببینی چه به سرمون اوردن اخوندها