۱۱.۱۱.۹۱

برفی که آب نمیشود


از زیر سنگ هم شده پیدایم کن
دارم کم کم این فیلم را باور میکنم
و این سیاهی لشکر عظیم
عجیب خوب بازی میکنند
در خیابانها
کافه ها
کوچه ها
هی جا عوض میکنند و
همین که سر برگردانم
صحنه بعدی را آماده کرده اند
از لابلای فصلهای نمایش
بیرونم بکش
برفی بر پیراهنم نشانده اند
که آب نمیشود
از کلماتی چون خورشید هم استفاده کردم
نشد!
و این آدم برفیِ درون
که هی اسکلت صدایش میکنند
عمق زمستان است در من.

گروس عبدالملکیان



هیچ نظری موجود نیست: