۱۲.۱۱.۹۱

هیچی!


خمینی در پاسخ سوال خبرنگار خارجی که که پرسیده بود چه احساسی دارید که بعد از پانزده سال به ایران باز میگردید گفت:" هیچی"
مترجم قطب زاده که ظاهرا بعدها بدست رژیم اعدام شد با تعجب پرسید: هیچی‌؟
خمینی دوباره تکرار کرد: هیچی‌
قطب زاده از خجالتش ترجمه کرد: آقا میگه نظری نداره!


۳۴ سال است که طرفداران رژیم و خائنین به ایران، برای تحمیق برخی‌ از ناآگاهان معتقد به ولایت، سعی‌ در توجیه این گفته خمینی کرده اند، و تلاش نمودند زهر و تلخی که این گفته در شنونده ایجاد می‌کند تا حدی کمرنگ کنند، ولی‌ واقعیت است که بقول نوری زاده این "هیچی‌" مانند یک تف بر صورت ملت ایران بود!  

و واقعیت اینست که این حرف هم مانند دیگر حرفهای خمینی که وقتی‌ دهان باز میکرد، بیرون می‌ریخت، دروغ ابلهانه ای بیش نبود. خمینی در آن لحظه پر از احساس نفرت و انتقام و کینه توزی نسبت به ایران و ایرانی‌‌ها بود و از ابتدای فاجعه انقلاب تا روز مرگش، از این احساس تهی نگشت.


احساس خمینی در زمان بازگشت به ایران : "هیچ حسی ندارم




هیچ نظری موجود نیست: