۱۲.۱۱.۹۱

امام مقوائی از فرنگ آمد

دیو چو بیرون رود، مقوا در آید

مقوای عزیزم، بگو تا خون بریزم

روح منی مقوا، بت شکنی مقوا
خونی که در رگ ماست، هدیه به این مقواست

از ماکت امام پرسیدن چه احساسی داری؟ گفت اون گور به گور شده که آدم بود هیچ احساسی نداشت من که مقوام




عکس خانوادگی امام و بتول و احمد پریشون گریون


عکسی‌ از بچگی‌‌های امام

هیچ نظری موجود نیست: