۲.۱۱.۹۱

قتل عام ارامنه در ترکیه همچنان ادامه دارد.


طی چند سال گذشته، گزارشاتی پراکنده از حمله و تهاجم به کلیساها و خادمان آنها در خبرگزاریهای ترکیه منتشر شده است. و اذیت و آزار ارامنه که در اصل مالکان بومی و اولیه این سرزمین هستند در این کشور هیچ گاه پایانی نداشته است.
به گزارش خبرگزاریهای داخلی ترکیه، ۱۳ تن‌ در همین رابطه و در منطقه شمال شرقی ترکیه توسط پلیس بازداشت شده اند.

در این گزارش آمده است که این افراد درصدد تدارک اقدامات وسیعتر و وحشیانه تری برعلیه مسیحیان در منطقه بودند.

به گفته یکی از کشیشان دونفر از بازداشت شدگان به مدت یک سال به یکی از کلیساها رفت و آمد داشته اند و طرح دوستی‌ با مسیحیان ریخته بودند.
منبع: صدای روسیه



یکی‌ از روش‌هایی‌ که ترک‌های فاشیست و نژاد پرست در رابطه با ضربه زدن به مردم دیگر انجام میدهد (ترک‌ها به جز خودشان کلا از تمامی مردم دنیا بیزارند و از بین بردن آنها را جزئی از رسالتشان میدانند) و برای ما ایرانی‌‌ها بشدت آشنا است، نفوذ کردن در درون گروه‌ها و ملت‌ها است، یک پانترک در ایران خودش را به عنوان کرد، پارس، لٔر، گیلک حتی عرب و دیگر اقوام جا میزند تا بتواند ضربه را کاریتر و مهلکتر بزند و در واقع، این مردم جز فساد هیچ بهره‌ای برای جامعه بشری نداشته و ندارند.

ترک‌های عثمانی که از قبائل بربرِ برخاسته از استپ‌های روسیه بودند به وحشی‌ترین قبائل هم معروف بودند و با قتل و غارت قسطنطنیه را از رومیان گرفتند و ارامنه که مردم بومی آنجا بودند را با کشتار و به زور از سرزمین‌های خودشان بیرون راندند، و امروز به اسرائیل ایراد میگیرند که چرا همان کاری را می‌کند که خودشان در طول تاریخ انجام داده‌اند و به دروغ سنگ فلسطینی‌ها را به سینه میزنند، من در انتهای این خبر گوشه‌ای از تاریخ استانبول و یا قسطنطنیه را از زبان یک مورخ ترک مینویسم که جای هیچ گونه شکایتی نباشد، با اینکه ترک‌ها در تحریف تاریخ استادند و اصولاً از واقعیت تاریخی‌ خودشان بیزار و فراریند و بیشتر در رویاها و توهماتی که ساخته اند زندگی‌ میکنند.

گوشه‌ای از تاریخ اسلامبول (استانبول ) و یا قسطنطنیه


در ابتدا استانبول قصبه‌ای کوچک موسوم به بیزانس بود و گویند این قصبه را در سال ۶۶۸ ق . م . بیزانس پادشاه یونان بنا نهاد و مسکن و مأوای یونانیان شد. در این حال اقوام ترک بقصد تخریب قصبه برخاستند لیکن سودی ازین سودا نبردند، بیزانس در سایه ٔ تدابیر وکاردانی فیدالیه زن پادشاه مذکور از تخریب نجات یافت و بشکل جمهوری مستقل کوچک اداره میشد.در زمان امپراطوری هخامنشی و خشایار شاه این ناحیه در دست ایرانیان بود. ولی پوزانیاس سردار اسپارتی قصبه ٔ مزبور را از دست آنان بیرون و تابع اسپارت کرد و سپس آلکیبیادس ، اسپارتی‌ها را مغلوب ساخته بیزانس را تحت تبعیت آتن درآورد. 




رومیان در اثنای جهانگیری و ضبط این نقاط با اهالی بیزانس دائماً اتفاق داشتند، لذا مدت مدیدی بدان دست اندازی نکرده و استقلال او را محترم میداشتند، ولی بعدها آنرا بحیطه ٔ ضبط درآورده و امتیازاتی یافتند، و بعدها  بر اثر حملات مداوم و پی‌ در پی‌ قبائل وحشی و گرسنه ترک امپراطور سِوِر قصبه را ویران ساخت پس از مدتی بر حسب درخواست پسر امپراطور مزبور آنطونن باز قصبه را تعمیر و بنام فرزند خود آنطونیا نامید.

در زمان امپراطور گالین دوباره این شهر در معرض قتل عام وتخریب واقع شد. پس بمرور دهور برخی از فراریان و نجات یافتگان از قتل عام فراهم آمده عمارت این شهر را تجدید و باز بنام اولی بیزانس نامیدند. بعدها اقوام اسکیث از جانب بحر اسود به این ناحیت هجوم برده هم قصبه ٔ مزبور و هم خریسوپولیس (یعنی اسکدار) را نهب و غارت کردند. امپراطور لی چی نیوس پس از شکست در محاربه با امپراطور قسطنطین کبیر در جوار ادرنه بمردم بیزانس که متفق وی بودند ملتجی شد و از آنجا به خالکیدون یعنی قاضی کوی منتقل شد. قسطنطین در تعقیب وی به بیزانس درآمده مدت مدیدی اقامت کرد و چنان مجذوب این مکان شده بود که دل کندن نمیخواست . در نتیجه عزم رحیلش بدل به اقامت شد و به تأسیس شهری بزرگ همت گماشت .
پس از بحر اسود مصالح و سنگ آورده قصبه ٔ بیزانس را توسیع و با مسلّه‌ها و پیکرها و ستونهای متعلق به ازمنه ٔ عتیقه( شهر ازمیر هم که یکی‌ از از زیباترین اراضی به تصرف درآمده ترک‌ها میباشد ودشت‌های بسیار حاصلخیز و کوههای مستور بجنگلها و باغ‌های بسیار دارد. محصولات آنجا فراوان است از جمله : پنبه ، انگور، انجیر، زیتون ، تریاک ، ذخایر گوناکون و میوه‌های متنوع و غیره  و مقر تجارت آسیای صغیر و بین النهرین و ارمینیه و پارس بوده است . (قاموس الاعلام ترکی.) آرایش دادند و هرچه از این نوع آثار تمدن درخرابه‌های تاریخی متعدد آناطولی و یونان یافت میشد به این مکان حمل و نقل کردند. در اثر تشویق و ترغیب لازم ، اعیان و اشراف روم به اینجا منتقل گشتند، این قصبه را در ابتدا نیا روما یعنی روم جدید و بعدها قسطنطینوپولیس یعنی مدینه ٔ قسطنطین نام گذاردند. بتدریج این شهر در وسعت و زینت از شهر روم برتر شد. در آن زمان سور باستانی کفایت نمیکرد، به امر قسطنطین کبیر سور بزرگی بشکل امروزی گرداگرد شهر کشیدند. بعدها این سور بکرات از زلزله و حوادث دیگر خسارت دید و از جانب اخلاف قسطنطین تعمیر و مرمت شد و به این طریق استانبول از حال شهرک بیزانس به صورت شهر قسطنطنیه تحول یافت . مراسم افتتاح آن در ۱۱ مه ٔ سال ۳۳۰ م . مجرا شد. نیمی از اهالی در آن زمانها نصارا(ارامنه) و نیمه ٔ دیگر مشرک (پارس)بودند.

شهر در عهد قسطنطین بحد کمال نرسیده بود، بعد از وی در عصر کونستانس که از ۳۳۷ م . تا ۳۶۱ حکمرانی داشت ، اتمام پذیرفت و در عهد والنس هم که دوره ٔسلطنت وی از ۳۶۴ تا ۳۶۸ م . بوده با تأسیس سدی بزرگ آب شهر را تأمین کردند. این سد همان سد است که امروزه سد بزرگ بلگراد است . در ۳۹۵ م . شهر قسطنطنیه را مرکز امپراطوری روم قرار دادند و به این طریق هم به پیرایش و آرایش آن جد و جهد کامل صرف شد. تئودوسیوس دوم دو کاخ و چند بنا و حمامهای دیگر بنا کرده بود که امروز اثری از آنها باقی نمانده است . در قرن ششم میلادی در تعقیب قبائل وحشی ترک که مرتباً به این شهر حمله میکردند، شهر قسطنطنیه گرفتار حریق خانمانسوز شده بکلی ویران گشت ، امپراطور ژوستی نین (یوستی نیانوس ) بتجدید و ترمیم شهر پرداخت و مؤسس ثانی این مدینه شناخته شد ولی قسطنطنیه دیگر آن قسطنطنیه نبود، آرایش و پیرایش باستانی را از دست داد و از آن تاریخ ببعد شهر بنای تنزل را گذاشت وصحنه ٔ وقایع و فجایع هولناک قبائل ترک و عرصه ٔ تاخت و تاز این و آن شد. در سنه ٔ ۴۸ هَ . ق . بزمان معاویه تحت فرمان سفیان بن عوف ازدی غازیان اسلام رو بقسطنطنیه آوردند و شهر را از طرف خشکی و دریا محاصره کردند. در این حال ۳۰۰۰۰ تن مسلمان در خارج سور کشته شدند که بین آنان چند تن از صحابه و یاران بودند، مانند: ابوایوب انصاری و غیره . در زمان یزیدبن معاویه نیز استانبول را محاصره کردند، باز در تاریخ ۹۸هَ . ق . عبدالملک در تحت فرمان برادر خود مسلمه عساکر مسلمین را مأمور فتح استانبول ساخت . از تاریخ ۸۶۵ تا ۱۰۴۳ م . قومی ترک موسوم به وارغ که یکی از اقوام شمالی بود بکرات بر این شهر مسلط شد تا آنجا که امپراطوران از عهده ٔ آنان برنمی آمدند. بعد از بنی امیه خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی چندین بار با امپراطوران روم دست و پنجه نرم کردند ولی در این ادوار هیچگاه قسطنطنیه در تحت تصرف مسلمانان درنیامد. در تاریخ ۱۲۰۳ م . اهل صلیب(ارامنه) این شهر را ضبط  و آباد کردند، تا آنجا که رومیها در موقع استرداد این شهر در ۱۶۲۱ م . به مرمت و تزیین آن خرابیها پرداختند، چه آثار باقیه ٔ عمران و تمدن قدیم بسیار نادر بود و از این رو باید گفت که قسطنطنیه حسن و آبادانی باستانی خود را از دست داده بود.
دولت عثمانی از اتحاد قبائل وحشی و مهاجم ترک در محلی نزدیک به قسطنطنیه تأسیس شد. این دولت نقاط همجوار آناطولی را بدست آورده بعد داخل روم ایلی شده اطراف آنرا هم ضبط کرد. این وضع در حکم محاصره ٔ طبیعی استانبول بود. در این حال امپراطوران روم که اینک نسبت به قستنطنیه و یا استانبول بی‌تفاوت بودند با ایشان بنای مدارا و مماشات را گذاردند. در سال ۷۹۷ هَ . ق . یلدیرم بایزید و در سنه ٔ ۸۲۵ مرادخان ثانی قسطنطنیه را محاصره کردند ولی فتح میسر نشد. در تاریخ ۸۵۷ محمدخان ثانی شهر مزبور را هم از طرف دریا و هم از جانب خشکی محاصره کرد. عساکر عثمانی اندرون تنگه با کشتیهای سبکی که از طریق بشکطاش و کاغذخانه داخل خلیج کرده بودند، از دریا عبور کرده استانبول را فتح کردند و این فتح نمایان در ۲۰ جمادی الاَّخر سنه ٔ مزبور مطابق با ۱۴۵۳ م . (یعنی‌ حدوداً ۵۶۰ سال پیش) وقوع یافت . از این تاریخ ببعد دوره ٔ جدیدی برای این شهر آغاز میگردد که آنرا دور سوم تاریخ شهر باید نامید. در دور اول قصبه ٔ کوچک موسوم به بیزانس و در دور دوم مرکز امپراطوری روم و مسمی به قسطنطنیه بود و در دور سوم پایتخت دولت عثمانیه و بنام استانبول معروف گردید.

کلمه ٔ استانبول مأخوذ و تحریفی است از تعبیر یونانی ایس تین پولین (یعنی بشهر یا در شهر). گویند عثمانیان پس از فتح این شهر را به این اسم نامیده اند لیکن این نظر خطاست ، قرنها قبل از عثمانیان این نام بر این شهر اطلاق شده چنانکه در معجم البلدان یاقوت حموی همین تعبیر را می بینیم و این کتاب در اواسط قرن ۷ هَ . ق . یعنی دو قرن پیش از فتح استانبول نوشته شده معهذا ادبا و نویسندگان عثمانی سابقاً نام قسطنطنیه را بیشتر بکار میبردند و اکنون اسلامبول را بکار می برند. (قاموس الاعلام ترکی ).

هیچ نظری موجود نیست: