۸.۱۰.۹۱

نسلکشی ایرانی‌تباران زازا بدست اتاترک و حکومت ترکیه (تحقیقات یک محقق آلمانی)

آتاترک! جنایتکاری که از نو باید شناخت، قسمت دوم کشتار زازا ها


پروفسور مارتین وان بروسن تحقیقاتی در مورد نسلکشی زازاها در سال ۱۹۳۷-۱۹۳۸ بدست حکومت اتاترک انجام داده است. زازاها یک قوم ایرانی هستند که زبانشان با پارسی از یک ریشه هست و بسیار نزدیک به گویش گیلکی/طبری از یک طرف و گویش هورامی از طرف دیگر است. آنها خود را بازمانده دیلمیان میدانند و دانشمندانی هم امروز این گروه را بازمانده از همان دیلمیان میدانند. بسیار جالب است که در قلب ترکیه امروز حدود سه ملیون زازای ایرانی-تبار وجود دارد. این را اگر اضافه کنیم به حدود چهارده تا بیست ملیون کرد ترکیه..خواهیم دید که جمعیت ایرانی-تباران در ترکیه زیاد است.

نوشتاری که در مورد نسلکشی زازاها به زبان انگلیسی نوشته شده است را میتوان اینجا دید:

نابودی تالشان/تاتها/کردها بدست حکومت پانترکیست آران و همچنین نابودی تاجیکهای ایرانی-تبار بدست حکومت پانترکیست ازبکستان بخشی دیگر از تحقیقات این محقق آلمانی که در لینک پ-د-ف آمده است:

در این نسلکی که تعداد آمار کشته-شدگان و آوارگان آن چند ده هزار هست, پان ترکیستها زیر نظر آتاترک بمبهای شیمایی برای کشتار مردمان ایرانی (کرد/زازا) استفاده کردند. دختران و زنان که نخواستند بدست تجاوزگران یفتند نیز به رودخانه ها و دره ها خود را انداختن. بسیاری از آدمها را سوزاندند و حتی کسانی که تسلیم میشدند را نیز میکشتند.





۷۰سال پیش با رهبری گروه ترکان جوان برنامه از بین بردن هویت مردم زازا، اخراج آنها از سرزمین اجدادیشان و جابجایی آنها در گروه‌های کوچکتر انجام شده است. در این دوره مردم زازا مجبور به جابجایی و پیاده روی‌های مرگ آور و اجبار به تُرک شدن گردیدند. ترکان جوان این برنامه را در طول جنگ جهانی اول اجرا کردند که در طی آن ۷۰۰ هزار کرد و زازا مجبور به جابجایی اجباری شدند که در میان این جابجایی‌های اجباری ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بین رفتند. این کردها توسط گروه ترکان جوان مجبور به راهپیمایی‌های مرگ آور شبیه به آنچه برای ارامنه اتفاق افتاد شدند. که بخشی از برنامه‌ای بود که برای از بین بردن هویت کردها در ترکیه انجام شد. همچنین این جنبش دلیلی است بر نگاهی که دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ بر کردها داشته است. در تلاشی برای انکار هویت کردها دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ کردها را جزو ترک‌های کوهستانی رده بندی می کرد. سید رضا درسیمی و شیخ سعید از رهبران علوی زازاها در جریان این کشتار به دار آویخته شدند . اخیرا در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ رجب طیب اردوغان با عذر خواهی از علویان و زازاها این واقعه را از تلخ‌ترین تراژدی‌های تاریخ ترکیه نامید.

در سال ۱۹۳۸ و ۱۹۳۷ تعداد ۶۵ تا ۷۰ هزار کرد علوی کشته و هزاران نفر تبعید شدند.


برگی از اسناد تاریخ ترکیه؛
آتاترک: کشتار علویان، ستودنی و فوق شعور است !

آنکارا، ترکیه – فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح، بیش از یازده هزار صفحه از اسناد مربوط به کشتار کُردهای علوی را به مجلس ملی فرستاد
به گزارش روزنامه ی طرف ترکیه، ژنرال نجدت اُزل فرمانده کل نیروهای مسلح ترکیه دستور داد همه ی اسناد مربوط به کشتار کردهای علوی در سالیان ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ از مرکز اسناد تاریخی و محرمانه ی نیروهای نظامی جمع آوری و به مجلس ملی ترکیه فرستاده شود.
روز سه شنبه ی هفته ی جاری در نخستین مرحله، یازده هزار صفحه اسناد و مدارک تاریخی مربوط به این رویداد به مجلس فرستاده شد.

در یکی از اسناد ثبت شده که متن یک تلگراف ارسالی از سوی مصطفی کمال آتاترک برای عصمت اینونو رییس جمهور وقت ترکیه است، از این عملیات به عنوان "یک حرکت فوق شعور و مسئولیت ملی" یاد شده است.

در این تلگراف آمده است:" کشف این سند نشان می دهد که مصطفی کمال آتاترک، از کشتار حدود ۱۵ هزار کُرد علوی در سالیان ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ میلادی قاطعانه حمایت کرده است."

در سال ۱۹۳۷ سید رضا رهبر کردهای علوی درسیم به دنیال کشته شدن صدها تن از تفنگچی‌هایش و خانواده‌های آنان، تصمیم می گیرد به نیروهای دولتی تسلیم شود. به او تعهد می دهند که در صورت پایان مبارزه ی مسلحانه، همه ی روستاهای منطقه ی درسیم در امان خواهند بود. با این وجود یک روز پس از تسلیم شدن او را اعدام می کنند و پس از آن نیز به همه ی روستاهای علوی نشین از راه هوا و زمین حمله ور شده و بدین ترتیب بیش از چهارده هزار نفر از مردان، زنان و کودکان علوی کشته می شوند.

صبیعه گوکچا تنها خلبان زن تاریخ نیروی هوایی ترکیه که به عنوان فرزند خوانده و تحت الحمایه ی مصطفی کمال به نیروی هوایی راه یافته، پس از بمباران این مناطق نشان افتخار دریافت می کند و آتاترک در یک تلگراف تبریک به عصمت اینونو رییس جمهور وقت ترکیه عملیات فوق را با عنوان "حرکت فوق شعور و مسئولیت ملی" ستایش کرده و می نویسد:" تسلیم شدن سیدرضا راه را برای اصلاحات و اقتدار جمهوری باز می کند و سرفرود آوردن وی نشانه ی پیروزی حرکات فوق شعور و ستودنی در درسیم است."


علویان و آغاز دوران جمهوری ترکیه
پس از آن که مصطفی کمال آتاترک در سال ۱۹۲۳ جمهوری ترکیه را تاسیس کرد، یکی از مشکلات پیش روی او پراکندگی جغرافیایی معارضان حکومت نوپای جمهوری ترکیه بود.تفاوت‌های فرهنگی، دینی و زبانی در بوم هزار رنگ ترکیه کاری کرده بود که آتاترک در هر گوشه از ترکیه احساس خطر متفاوتی بکند. با این وجود قیام شیخ سعید پیران، رهبر شافعی مذهب کردهای کرمانج دیاربکر و شهرهای اطراف آن زنگ خطر بزرگی بود که یک بار دیگر خطر نافرمانی‌ها و استقلال طلبی کردها را به او و همراهانش گوشزد کرد. این قیام که تنها دو سال پس از انقراض عثمانیان صورت گرفت، نهایتا باعث شکست کردها و اعدام شیخ سعید در برابر مسجد جامع دیاربکر شد.
بسیاری از تحلیل گران و روشنفکران کُرد بر این باور هستند که اساسا نزد شیخ سعید به عنوان یک رهبر دینی چیزی به نام احساس ناسیونالیستی کردی وجود نداشته و در دوران اوج اقتدار عثمانیان، وی روابط مستحکمی با دربار عثمانی داشته و ترس و دغدغه‌ای که او را وادار به جنگ با کمالیست‌ها کرد، این بود که شیخ سعید شافعی مذهب، بر اساس عقاید فقه خود، سقوط امپراطوری عثمانی را نه سرنگونی دستگاه فساد و تباهی، بلکه شکست و تباهی دستگاه خلافت مسلمین دانسته و همه هراس وی آن بود که مصطفی کمال با ترویج اندیشه‌های ضد دینی، بنیان ایمان و عقاید مسلمین را به لرزه درآورد.

با وجود آن که به دستور آتاترک، دادگاه‌های موسوم به محاکم استقلال در مدت زمانی کمتر از ۲۴ ساعت شیخ سعید و همراهانش را اعدام کردند، اما ترس حکومت نوپای جمهوری ترکیه از درسیم و سیدرضا سرجایش بود. با این وجود دیگر خطراتی که کشور را تهدید می کرد، به آتاترک اجازه نداد که در همان دوران و در سالیان ۱۹۲۴ و ۱۹۲۵ میلادی آتش زیر خاکستر درسیم را نیز خاموش کند.

اگر چه پس از اعدام شیخ سعید پیران و همراهانش، کردهای کرمانج، دیگر همچون گذشته تهدیدی جدی علیه حکومت به حساب نمی آمدند و سران اغلب عشایر هوادار شیخ، با دولت توافق و سازش کردند، اما در منطقه مرتفع و کوهستانی درسیم، همچنان حالتی از رفتار کژدار و مریض در روابط و مناسبات دولت و مردم وجود داشت و مردم این منطقه هنوز هم مشکلات خود را نه به عمال دولتی، بلکه به بزرگان و مرشدان علوی خود حواله می دادند.

در سال ۱۹۳۵آتاترک دستور داد تا قانونی با شماره ۲۸۸۴ در مجلس ملی ترکیه به نام ” قانون جدید اداره ولایت تونجلی” آماده شود. آتاترک در این قانون نامه، رسما نام درسیم را به تونجلی تغییر داد. وی در سال ۱۹۳۷ تصمیم گرفت برای افتتاح یک پل به درسیم برود اما سیدرضا و تفنگچی‌هایش که از قانون جدید ناراضی بودند و خبر داشتند که آتاترک برای فتح درسیم نقشه‌های تازه‌ای کشیده، پاسگاه کنار پل را با ۳۳ نفر نیروی نظامی آن نابود کردند.

این موضوع آغاز یک جنگ تمام عیار بین نیروهای سیدرضا و آتاترک بود. ژنرال عبدالله آلپ دوغان از سوی مصطفی کمال آتاترک رسما مامور شد تا به درسیم رفته و نیروهای نظامی را به منظور فتح مواضع کوهستانی و روستایی علویان فرماندهی کند. در این جنگ نیروهای دولتی شکست سنگینی خوردند و صدها قبضه سلاح آنان غنیمت گرفته شد.

این جا بود که ژنرال آلپ دوغان تصمیم گرفت از زنی کمک بگیرد که نزد مصطفی کمال از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و او کسی نبود مگر زن جوانی به نام صبیحه گوکچا، فرزندخوانده و تحت الحمایه آتاترک که به دستور و با حمایت او خلبانی را فرا گرفته و نام او به عنوان نخستین زن خلبان ترکیه ثبت شد.

وی در خارج از ترکیه دوره‌های خود را به پایان برده بود و ژنرال از وی خواست تا برای بمباران درسیمیان شخصا از آتاترک اجازه و امکانات بگیرد. در مدت دو روز همه چیز مهیا شد و گوکچا به اتفاق دو خلبان دیگر با سه فروند هواپیمای فرانسوی همه مواضع، دره‌ها و روستاهای درسیمیان را بمباران کردند و صفوف تفنگچیان از هم پاشیده شد.دولت از سید رضا خواست که به پای میز صلح و مذاکره بیاید. سید رضا به اتفاق پسر۱۶ ساله خود و پنج تفنگچی معتمد که از فرزندان سران عشایر علوی بودند نزد ژنرال رفت و او برخلاف تعهداتی که داده بود، آن هفت تن را اعدام کرد.

به دنبال این رویداد دو بار دیگر علویان برای انتقام خواهی سیدرضا عصیان کردند و دولت به منظور خاموش کردن آنان در سال ۱۹۳۸ در یک حمله گسترده با کشتن ۱۵ هزار مرد و زن و کودک و سالخورده علوی، اراده آنان را در هم شکست و بدین ترتیب، عصیان علویان به رهبری سیدرضای زازای درسیمی سرکوب شد.

در یکی از اسناد ثبت شده مجلس ملی ترکیه که متن یک تلگراف ارسالی از سوی مصطفی کمال آتاترک برای عصمت اینونو رییس جمهور وقت ترکیه است، از این عملیات به عنوان “یک حرکت فوق شعور و مسئولیت ملی” یاد شده است. در این تلگراف آمده است:” تسلیم شدن سیدرضا راه را برای اصلاحات و اقتدار جمهوری باز می کند و سرفرود آوردن وی نشانه پیروزی حرکات فوق شعور و ستودنی ما در درسیم است.” کشف این سند نشان می دهد که مصطفی کمال آتاترک، از کشتار حدود ۱۵ هزار کُرد علوی در سالیان ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ میلادی قاطعانه حمایت کرده است.

هفته گذشته روزنامه زمان ترکیه، که با شمارگان یک میلیون و ۲۰۰ هزار نسخه، عنوان پرتیراژترین روزنامه ترکیه را یدک می کشد و از لحاظ فکری حامی اندیشه‌های فتح الله گولن و نیز حامی حزب عدالت و توسعه است، با پیرمرد ۱۰۳ ساله‌ای گفتگو کرد که خود یکی از ماموران و شاهدین رویداد تاریخی کشتار علویان است.

“محمد علی دوغان اَر” که همزمان با آغاز رویدادهای سال ۱۹۳۶به عنوان افسر پلیس در شاخه اطلاعات و زیر نظر ژنرال عبدالله آلپ دوغان فعالیت کرده، می گوید: ” ما ابتدا روسای عشایر علوی درسیم را به الازغ بردیم و از آنان خواستیم با دولت توافق کنند. یک ماه اقامت آنان نزد مقامات طول کشید اما کوتاه نیامدند. وقتی که حملات شروع شد، ۳۶ بار لشکرکشی گسترده و پراکنده در همه مناطق صورت گرفت و فارغ از این که زن و کودک و پیر و جوان برابر نظامیان است، به همه شلیک کردند و مرگ صدها زن و کودک را در همه روستاها به چشم خود دیدم.”

جالب اینجاست که این پیرمرد ۱۰۳ ساله در ادامه و در پاسخ به سوالات دیگر می گوید: ” من حتی در این سن نیز جرات ندارم همه چیز را بازگو کنم.”آتاترک برای آن که این کشتار عظیم را در میان رسانه‌ها و افکار عمومی توجیه کند، سیدرضا را جاسوس فرانسه، انگلیس و روسیه قلمداد کرده و مدعی شد که وی برای براندازی جمهوری، از دو کشور روسیه و سوریه سلاح و مهمات و از فرانسه و انگلیس، پول و دستور گرفته است.

قتل عام مردم کرد در درسیم بدست نژادپرستانی که ترکیه را پدید آوردند
نویسنده : مهرداد بصیرت - ساعت ٤:٤٥ ‎ب.ظ روز ۱۳٩٠/٤/٩
درسیم، کشتار کرد ها، قتل عام کرد‌های علوی آتاتورک، کشتار علویان علوی‌های ترکیه

قتل عام مردم کرد در درسیم

حکومت ترکیه در روز ۱۰ سپتامبر سال۱۹۳۷ طی تو‌طئه‌ای سید رضا را جهت مذاکره به شهر ارزنجان فرا خوانده‌ و سپس وی را در آنجا دستگیر کردند ،بر اساس برخی منابع روز ۱۵ نوامبر و برخی منابع دیگر روز ۱۷ نوامبر سال ۱۹۳۷ مسئولین وقت حکومت ترکیه سید رضا، فرزندش و ۱۰ تن از همراهانش را در شهر العزیز به در آویختند.
به دنبال اعدام سید رضا و همراهانش نیروهای ترکیه به قتل عامی وسیع در درسیم دست زدند و دریای خون به راه انداختند.
دولت ترکیه در بهار سال ۱۹۳۷ تا بهار سال ۱۹۳۸ در درسیم و اطرفش بیش از ۴۰ هزار کرد را به قتل رساند و صد‌ها هزار نفر را مجبور به ترک خانه وکاشانه‌شان کرد.

مشاهدات پیر زن یک صد ساله کرد از کشتار ایالت درسیم ترکیه

به گزارش خبرگزاری " نیوز‌ای‌ام " ۲۰.۰۷.۲۰۱۰ خانم دقرون از ساکنین ایالت تونجلی یا درسیم ترکیه که اکنون یک صد ساله میباشد هفتاد و دو سال است که جویای حال خویشاوندان خود میباشد. این پیر زن از بازماندگان کشتار اکراد در ایالت درسیم در سال ۱۹۳۸ میلادی یعنی حدود بیست سال بعد از نژاد کشی ارامنه میباشد. خانم دقرون اعلام کرده است وقتی دولت ترکیه ارامنه را مورد قتل و تجاوز و غارت قرار میداد اکراد که در کنار ارامنه زندگی میکردند هیچ موقع فکر نکردند که روزی نوبت کشتار آنان فرا خواهد رسید. طبق شواهد تاریخی در ایالت کرد نشینی درسیم یک صد هزار نفر مورد قتل عام قرار گرفتند.

اردوغان و علویان
با روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه و قدرت گرفتن رجب طیب اردوغان و یارانش، مساله علویان یک بار دیگر به شکل جدی مورد توجه قرار گرفت.اردوغان، عبدالله گل، عبداللطیف شنر، بلنت آرنچ، بشیر آتالای و دیگر چهره های برجسته حزب عدالت و توسعه همگی مسلمان سنی مذهب حنفی هستند و در بهترین شرایط با توجه به آن که بسیاری از آنان خاستگاه طریقتی داشته و باخانقاه نقشبندیه مرتبط بوده اند، می توانند حضور علویان را به عنوان رنگی از رنگ های آیینی و فرهنگی علوی پذیرا شوند و این حزب نه تنها برای علویان بلکه برای شافعیان نیز، قائل به ایجاد فضای دینی و سیاسی باز نبوده و نیست و دستگاه بزرگ تشکیلاتی دینی ترکیه را که اصلی ترین نهاد دولت در زمینه امور دینی است، تنها مرجع فعالیت رسمی دینی می داند.


با این وجود به دست آوردن آرای علویان، برای اردوغان و اطاق فکر عدالت و توسعه از چنان اهمیتی برخوردار است که عزم خود را برای ورود به “جم”‌های علوی جزم کردند. در این میان علویان روی موضوع تعامل و توافق با دولت اردوغان به دو گروه تقسیم شدند: گروهی خواهان حفظ استقلال مراکز جم علوی و فاصله گرفتن از دولت هستند . گروهی دیگر نیز خواهان تعامل و امتیازگیری.”

انتشار اسناد کشتار علویان در سال ۱۹۳۷
یکی از مهم‌ترین اتفاقات اخیر در دوران اقتدار اردوغان، عذرخواهی وی به خاطر کشتار کردهای علوی درسیم در سال ۱۹۳۷ میلادی بود. با وجود آن که در ابتدای امر فضای رسانه‌ای و سیاسی ترکیه، سخنان اردوغان را مصداق یک عذرخواهی رسمی دانست، اما در مراحل بعدی، اظهارات معاونان وی و شواهد امر نشان داد که اردوغان هوشمند و سیاس قصد دارد تا کشتار علویان را مانند یک چماق بر سر حزب جمهوری خلق فرود آورد و بر روی این موضوع مانور بدهد که این کشتار در دوران اقتدار این حزب صورت گرفته و باید سران حزب به خاطر این لکه ننگ، از همه ترکیه عذرخواهی کنند.

سیاست اردوغان در این زمینه نیز تا حد زیادی موفق عمل کرد. طنز تلخ این ماجرا آن جاست که کمال کلچداراوغلو، رهبر حزب جمهوری خلق، که درحال حاضر هدایت بزرگترین حزب مخالف ترکیه را در دست دارد، خود از کردهای علوی درسیم است. با این وجود حزب وی از سوی شخص مصطفی کمال آتاترک تاسیس شده و وی پیش از هر چیز پرچمدار اندیشه و ایدئولوژی کمالیسم است و حاضر نیست به خاطر رویدادی عذرخواهی کند که حزب وی را در موقعیت ضعف و عقب نشینی نشان دهد.

هفته گذشته ستاد فرماندهی نیوهای مسلح ترکیه ۱۱ هزار سند تاریخی کشتار علویان در سال ۱۹۳۷ را رسما به مجلس ملی ترکیه تحویل داد و به نظر می رسد که دولت اردوغان برای به لرزه درآوردن بنیادهای ایدئولوژی کمالیسم در ترکیه، از این اسناد به بهترین شیوه ممکن بهره برداری کند.

هم اکنون بخش قابل توجهی از علویان ترکیه (در هر دو جامعه ترکی و کردی) به این نتیجه رسیده اند که تعامل با دولت و احترام نهادن به ارزش‌های و مبانی لاییستی و کمالیستی جمهوری، از هر چیزی مهم تر است. با این وجود هنوز هم انجمن ها، مراکز دینی و فرهنگی، جم‌ها نهادهای علوی بسیاری نیز در ترکیه و در اروپا (به ویژه در آلمان) بر ضرورت حفظ اندیشه‌ها و ارزش‌های ظلم ستیزانه علوی تاکید دارند.

جالب اینجاست که ناسیونالیسم کردی در ترکیه و در راس آن حرکت پ.ک.ک در میان علویان کُرد از هواداران زیادی برخوردار نیست و هنوز هم تضادها و تناقض‌های جدی بین کردهای کرمانج و کردهای زازا دیده می شود و میزان گرایش کردهای علوی به مبارزه مسلحانه و حرکات قوم گرایانه بسیار کمتر از کردهای کرمانجی و ضافعی مذهب مناطقی همچون دیاربکر، شرناخ، حکاری، ماردین، اورفا و باتمان است.

واقعیت این است که در شرایط کنونی در ترکیه و در حالی که مساله مهمی به نام درگیری بین دولت و پ.ک.ک وجود دارد، هنوز همه علوان و شیعیان ترکیه در شرایط ناعادلانه‌ای هستند و حجم اخبار و اطلاعاتی که در مورد مسائل کلان ترکیه توزیع می شود، مانع از پدیدار شدن کامل مشکات علویان است.

خست‌وزیر ترکیه در واقعه‌ای بی‌سابقه از کشتار هزاران کرد و زازا در شهر درسیم عذرخواهی کرد. رجب طیب اردوغان در سخنرانی روز چهارشنبه خود در نشست حزب عدالت و توسعه در آنکارا، کشتار ۱۴ هزار کرد و زازای شهر درسیم را در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ «یکی از اندوه‌بارترین رویدادهای در تاریخ معاصر ما» توصیف کرد.

نخست‌وزیر ترکیه در سخنان خود افزود که یکی از مهمترین موانع برای تبدیل این کشور به یکی از قدرت‌های بزرگ دنیا این است که تسلیم «گذشته، تاریخ، ترس‌ها و تابوهای خود» نشود.

ماجرای درسیم در سیاست‌های همسان‌سازی دولت جوان ترکیه از طریق از بین بردن اقلیت‌ها و جابجایی اعضای آن‌ها ریشه داشت. در سال ۱۹۳۴ قانونی در مورد تجدید مکان در پارلمان ترکیه تصویب شد که بر اساس آن گروه‌هایی از مردم به طور اجباری بایستی به نقاط دیگری مهاجرت می‌کردند تا همگونی فرهنگی بیشتری در کشور ایجاد شود. اهالی شهر درسیم که عمدتاً از کردهای زازای علوی‌مذهب بودند به شدت در مقابل تصمیمات جدید دولت ایستادگی کردند. کردها می‌گویند که وقتی در ژانویه سال ۱۹۳۷ نمایندگان آن‌ها نامه اعتراض رسمی خود را به فرماندار این شهر ارائه دادند همگی دستگیر و اعدام شدند و این کار شعله شورشی بزرگ را در منطقه روشن کرد. حدود ۲۵ هزار نیروی ارتش ترکیه وارد منطقه شدند و با کشتار گسترده مردم عادی، جابجایی اجباری، ویران کردن خانه‌ها و بمباران هوایی تا تابستان آن سال شورش را سرکوب کرده و رهبران شورش از جمله سید رضا رهبر زازاها را به دار آویختند. مقاومت‌های پراکنده تا سال آینده تکمیل شد. انگلیسی‌ها در آن زمان رقم کشتگان این رویداد را حدود ۴۰ هزار نقر اعلام کردند اما بسیاری از تاریخ‌دانان این رقم را اغراق شده دانسته‌اند.

اما اردوغان در این سخنرانی تعدادی از اسناد دولتی مربوط به این کشتار را با خود آورده و بر اساس یکی از آن‌ها تعداد کشتگان حملات هوایی و زمینی ارتش ترکیه در درسیم را ۱۳٬۸۰۶ نفر عنوان کرد. سند دیگری هم به تاریخ دسامبر ۱۹۳۸ از جابجایی ۱۱٬۶۰۳ نفر تا آن هنگام خبر می‌داد.

برخی معتقدند عذرخواهی اردوغان از کشتار درسیم مقدمه‌ایست برای عذرخواهی از حوادث شرم‌آور تاریخ معاصر جمهوری ترکیه به ویژه نسل‌کشی عظیم ارامنه در سال ۱۹۱۵ میلادی که حدود ۱٫۵ میلیون ارمنی ساکن این کشور را به کام مرگ فرستاده و بسیاری دیگر را آواره کرد. برخی دیگر هم معتقدند وی این صحبت‌ها را برای توجیه انتقادهای شدیدش از حکومت بشار اسد مطرح کرده‌است.

اردوغان همچنین برای نخستین بار به صراحت از لزوم سرنگونی بشار اسد سخن گفت. اردوغان که تاکنون تا این اندازه تند با همتای خود در همسایه جنوبیش سخن نگفته بود از بشار اسد خواست تا پایان خونین معمر قذافی و دیکتاتورهای گذشته از جمله آدولف هیتلر را به یاد بیاورد.

مشکل بزرگ برای به رسمیت شناختن کشتار درسیم و دیگر وقایع مشابه در تاریخ معاصر ترکیه، از جمله نسل‌کشی ارامنه و دیگر مسیحیان ترکیه در سال ۱۹۱۵، قانون عجیب مالیات بر ثروت برای یهودیان در سال ۱۹۴۰ و حملات سازمان‌یافته علیه یونانیان در ۱۹۵۵، چگونگی توجیه آن‌هاست. اخیرا برخی سیاست‌مداران سعی کرده‌اند آن را به نیروهای خودسر نسبت داده و مدعی عدم اطلاع مصطفی کمال آتاتورک از این وقایع شده‌اند. ادعایی که به لحاظ منطقی غیر قابل قبول و مضحک به نظر می‌رسد. چگونه می‌توان باور کرد که رهبر مقتدر ترک‌ها در جریان چنین لشکرکشی‌های وسیعی نبوده باشد؟!

دو هفته پیش بود که حسین آیگون نماینده حزب جمهوری‌خواه مردمی از شهر تونچلی با صحبت از کشتار سال ۱۹۳۷ این شهر و اعلام اینکه این اتفاق با رضایت و آگاهی رهبران کشور و حزب جمهوری‌خواه مردمی از جمله مصطفی کمال آتاتورک رخ داده، بحرانی را در این حزب پدید آورد. این نماینده پارلمان ترکیه که تعدادی از اعضای خانواده او هم در جریان این نسل‌کشی قتل عام شدند خواستار آن شد تا جزئیات این واقعه روشن شود. جالب آنکه کمال قلیچ داراوغلو هم که خود اهل درسیم است و پدرش در جریان این کشتار از شهر اخراج شد از آیگون حمایت نکرد.

فطما زیباک در مقاله‌ای در روزنامه ترکیه‌ای تودی زمان اظهارات حسین آیگون و واکنش شدید برخی از اعضای این حزب را «آزمایش» مهمی برای این حزب توصیف کرده‌است. آزمایشی برای این حزب تا میزان رعایت دمکراسی، پذیرش اشتباهات گذشته و تحمل عقاید مختلف درون‌گروهی خود را بسنجد.

صحبت‌های اردوغان در حقیقتی بخشی از یک جنگ لفظی بین او و رهبر حزب جمهوری خواه خلق ترکیه بود. اردوغان خطاب به کمال قلیچ داراوغلو که پدر او در زمان کشتار درسیم از این شهر اخراج شد، گفت: «من باید عذرخواهی کنم یا شما»؟ و ادامه داد: «اگر بایستی یک عذرخواهی از سوی دولت صورت بگیرد. اگر در کتاب‌ها چنین چیزی مرسوم است. پس من عذرخواهی می‌کنم». هدف اردوغان شرمسار کردن حزب جمهوری‌خواه بود که حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور در آن زمان به شمار می‌رفت.

دولت اردوغان هم‌اکنون در حال نبرد مسلحانه با شورشیان کرد در جنوب شرقی کشور است. این درگیری‌ها از سال ۱۹۸۴ تاکنون ده‌ها هزار کشته از دو طرف به جا گذاشته‌است. اردوغان اعلام کرده فقط در صورتی حملات را متوقف می‌کند که پ.ک.ک حزب کارگران کردستان سلاح خود را بر زمین بگذارد.

تعدادی از نمایندگان مجلس عضو حزب حاکم عدالت و توسعه هم خواستار یک تحقیق رسمی در مورد این حادثه شده‌اند.

به نوشته واشینگتن پست؛ دولت ترکیه در سال‌های اخیر پی برده که با رویکرد نظامی صرف موفق به مطیع ساختن کردها نخواهد شد پس حقوق اقلیت کرد را بیشتر پذیرفته و پخش برنامه به زبان کردی از تلویزیون دولتی ترکیه آغاز شده‌است اما خواسته‌های دیگر کردها همچون خودمختاری محلی و تحصیل کردی در مدارس با مخالفت سخت حکومت روبرو شده‌اند.

در چنین شرایطی چند نکته مطرح می شود:

۱- نخست وزیر ترکیه حوادث "درسیم" را به طور غیر مستقیم به عنوان نسل کشی اعلام کرد ٬ و این در حالی است که شمار کشته شدگان این قتل عام زیر ۱۰۰ هزار نفر بوده است ٬ در این صورت اردوغان باید چه نامی برای کشتار یک و نیم میلیون ارمنی به کار ببرد؟!

۲- اردوغان خاطرات ماموران پلیس و سربازان شرکت کننده در این جنایت را به عنوان مدرک قتل عام " درسیم" دانست و به کتابی که در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی توسط انستیتوی تاریخ ترکیه منتشر شده بود ٬ اشاره کرد . همچنین شهادت‌های خانواده‌های متعدد علوی درباره این قتل عام موجود می باشند. در این صورت اردوغان درباره صدها کتاب حاوی خاطرات و شهادت‌های مربوط به بازماندگان ارمنی و شاهدان ترک ٬ عرب ٬ ایرانی ٬ اروپایی و آمریکایی نسل کشی ارامنه در سال ۱۹۱۵ چه خواهد گفت ؟!

۳- رهبر حزب جموری خواه خلق ترکیه خواهان گشودن تمامی آرشیوهای دولتی مربوط به کشتار " درسیم" شده است و تاکید نموده است که لازمه رویارویی با تاریخ ٬ آگاهی از آن می باشد . این سخنان در مورد نسل کشی ارامنه نیز صدق می کنند .

۴- سخنان رهبر حزب جمهوری خواه ترکیه در باره لزوم بازگرداندن اراضی اجدادی اهالی قتل عام شده " درسیم" به بازماندگان آن‌ها ٬ در مورد وارثان نسل کشی ارامنه توسط ترکیه در سال ۱۹۱۵ میلادی نیز صادق است و لزوم بازگرداندن اراضی اجدادی ارامنه قتل عام شده و رانده شده از ارمنستان غربی ( شرق ترکیه کنونی ) را نشان می دهد .

هیچ نظری موجود نیست: