خاورمیانه و شمال آفریقا حکم شاه رگ حیاتی غربیها را دارد، وابستگی غربیها به منابع انرژی این منطقه باعث شده است تا سیاستهای غیر انسانی خود را چه به صورت مداخله مستقیم و یا غیر مستقیم ( از طریق بسط و گسترش مذهب و خرافات) در این منطقه اعمال کنند.
و در این راه تربیت گروههای مذهبی تند رو مانند اخوان المسلمین، طالبان، القاعده، حزب الله و حماس، وهابی و جمهوری اسلامی نتیجه برنامه ریزیها و به قدرت رساندن این گروهها در دستور کار آنان است.
تظاهرات و زد و خورد های تظاهرکنندگان با پلیس در مصر حالا مانند دو سال پیش پدیده روزمره شده است.همین چندی پیش به نظر میرسید که دوره آزمایشهای سخت در آن کشور سپری شده اما حالا این تصور هست که مصر دوباره به مرز خطرناکی نزدیک میشود.
در مصر چه می گذرد؟ «یوگنی یرمولایف» تفسیرگر «صدای روسیه» میگوید: مصر بخشی از روندی بوده که سراسر منطقه را فرا گرفته ،وی چنین ادامه داد:
" مبارزه جهت غصب حکومت ،بسیاری کشور های منطقه را متزلزل کرده است .«اخوان المسلمین» مصر سعی میکنند موقعیت خود را تحکیم بخشد که به نظر میرسد بدون این هم استوار است.احزابی نزدیک به آنها حالا وارد ساختار های حکومتی مراکش و لیبی شده و بر موقعیت سیاسی در اردن تأثیر می گذارند.اما برای رسیدن این کشور ها به موفقیتی که در مصر به آن رسیدهاند هنوز راه دور و درازی باقیمانده است.
در اینجا قانونمندی جالبی مشاهده می شود.تا هنگامی که «برادران» و احزاب نزدیک به آنها مخالف دولت بودند محبوبیت آنها در میان مردم رو به افزایش بود،اما وقتی زمام حکومت را بدست گرفتند مسایلی در مصر شروع شدند.علت چیست؟ حدس میزنم چند علت این امر وجود دارد."
یکی اینکه انتقاد از نارساییهای آشکار رژیم های موجود – یک چیز است اما ایجاد رژیمی که همه از آن راضی باشند چیز دیگر .شاید این هدف اصلاً قابل دسترسی نباشد.اما اگر گفت و گوی محترمانه در باره این موضوع قبل از انتخابات و پس از آنها ادامه یابد مسایل به نحوی از آنحا حل می شوند.لیکن اگر احساسات داغ شدند و یک طرف برای طرف دیگر گوش شنوا ندارد آن وقت حتی موضوع بسیار کوچکی میتواند بهانهای برای بروز رویارویی سخت شود.
چرا موقعیت داغ می شود؟ جزئا بخاطر اشتباهات سیاستمداران.اما علل عینی هم هست.در منطقه مسایل زیادی جمع شدند که دهها سال حل نمی شدند .در ظاهر آنها مسایل رشته اجتماعی هستند:کارگماری،تحصیلات و دسترسی به مسکن. اما پایه اساسی این مشکلات را اقتصاد عقب مانده تشکیل میدهد و برای بهینه سازی آن قبلاً در بودجه پول نبود و اکنون در عصر تلاطمات اجتماعی مقدار پولهای بودجه ای بیشتر نشده است.
با تأسف مجبور ایم بگویم که منطقه وارد دوره طولانی بی ثباتی سیاسی – اقتصادی شده است.بودجه های ملی بازهم کاهش یافته و تعداد جمعیت دارد افزایش می یابد.در چنین اوضاع و احوالی حتی جادوگر هم نمیتواند راه حل کل مسایل را پیدا کند.اما حالا این موضوع مطرح نیست صحبت سر این است که باید موقعیت مناسبی برای بررسی راحت این مسایل در حال رشد ایجاد شود.
رسیدن به این هدف بصورت نظری زیاد مشکل نیست.اما در پراتیک کمتر کسی توانسته است در موقعیت پیچیدهای مانند اوضاع کنونی این کار را انجام دهد و این امر سبب آن شده که منطقه در سرحد یک انفجار بزرگ قرار گیرد.
شرکت کننده دیگر برنامه ما محقق «ویکتو نادئین-رایفسکی» بر این عقیده است که مدتی است که منطقه از این مرحله عبور کرده است و نه تنها اختلافات داخلی بلکه نفوذ منفی از حارج هم تیرگی موقعیت را تحریک می کنند. وی گفت:
"در طول دهه ها همه چیز انگار در مسیر همیشگی معمولی پیش میرفته.کشور های منطقه مرتب به غرب نفت و گاز تحویل میدادند و رژیم های حاکم در آنها کلاً مورد پسند آمریکا و اروپا بودند و اختلافاتی که قبلاً هم در آن جاها رخ میدادند مانند امروز انفجاری و همه گیر نبودند.منتها در این الگو عامل جدیدی پدید آمده و آن بحران فزاینده در اقتصاد غرب".
غرب برای تأثیر گذاری در منطقه ای که عادت کرده آنرا حیطه منافع حیاتی خود بداند از امکاناتی برخوردار است. غرب برای حفظ نفوذ خود در خاور نزدیک و شمال آفریقا سعی میکند رژیم های ملی گرای منطقه را برداشته و به جای آنها رژیمهای مذهبی را جایگزین کند و بهار عربی نیز در راستای رسیدن به همین هدف بوجود آمد و میخواست این کار را بسرعت انجام دهد تا ضعف خود غرب هم بر همه روشن نشود.اما «بتدریج» نشد و غرب بخاطر ترس و وحشت خود بسرعت به اعمال خشونتباری دست زده اما هنوز هم تمام وسایل نفوذ غربی باقیمانده در منطقه را بکار نرفته و حالا برای از ثبات اندازی سریع و درازمدت موقعیت در آنجا از همه وسایل استفاده میشود و در نتیجه در منطقه «جنگ همه علیه همه» تحریک شده است.اکنون شاهد برخی «ثمرات» آن هستیم.
منبع: صدای روسیه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر