۲۰.۹.۹۱

زمستونِ خدا سردِ دمش گرم


مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست ، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است.

پاره‌ای از شعر زیبای زمستون مهدی اخوان ثالث، یاد و نامش جاوید



۲ نظر:

سوار طوفان گفت...

سلام
خیلی زیاد از مطالبت خوشم اومد.
بسیار تاثیرگذار هستند.
خودتم باید اهل دل باشی مثل ما.
خواستی به مام سری بزن
www.savare2fan.com
موفق باشی
عزت زیاد

AdamBarfi گفت...

با سپاس از مهر شما به من و به این دفتر دوست گرامی.
حتما سایت شما را به لیست سایت‌هایی‌ که مرتباً می‌خونم اضافه خواهم کرد و از حضورت در اینجا خوشحالم