کان را که خبر شد .... خبری باز نیامد.
- چکار داری؟
- یک سوال دارم.
چراغ سحرآمیز وجود دارد؟
- بله وجود دارد.
من یکی دارم. اگر بخواهی آن را به تو میدهم.
- چرا آن را برای خودت نگه نمیداری تا به تو کمک کند و تو را از این سرگردانی نجات دهد؟
- برای این که هر چراغی بدرد هر کسی نمیخورد.
اعترافات یک عکاس از بنفشه حجازی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر