۱۳.۸.۹۱

استاد ابوالحسن اقبال آذر


استاد "ابوالحسن اقبال آذر" ملقب به "اقبال السلطان" از جمله شخصیت‌های برجسته موسیقی آوازی ایران زمین است که در اعتلای موسیقی تلاش بسیاری کرد.

در سال ۱۳۲۴ پس از آنكه فرقه دموكرات آذربایجان در اقصی‌نقاط آذربایجان مستقر گردید، از شادروان استاد ابوالحسن اقبال آذر هنرمند ارزشمند عرصه موسیقی و آواز خواسته شد با اجرای قطعاتی از آواز سحرانگیز خود مجلس جشنی را كه با حضور سران فرقه دموكرات در عمارت عالی‌قاپو تبریز برپا شده بود گرمی ببخشد.


هنرمند وارسته و وطن‌دوست شهر مقاوم تبریز كه فضای حاكم را محشون از احساسات بیگانه سروری می‌بیند، بر خلاف انتظار ترتیب‌دهندگان مراسم در حضور سركردگان و عوامل اصلی غائله دو بیت زیر از اشعار عارف قزوینی را در حالی‌ كه اشك می‌ریخت، به زبان فارسی با صدای ماندگار خود طنین‌انداز كرد.

لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست
چه شد كه كوته و زشت این قبا به قامت ماست
چراكه مجلس شورا نمی‌كند معلوم
كه خانه، خانه غیر است یا كه خانه‌ی ماست؟


این اقدام شجاعانه استاد اقبال آذر در آن فضای خفقان‌آور موجب گردید كه جو حاكم بر جشن را دگرگون ساخته و خشم سران فرقه را برانگیزد، به طوری كه دستور بگیر و ببند صادر شد، امّا «اقبال» به مدد فداكاری عده‌ای از یاران خود كه برق سالن را قطع كردند، موفق به نجات جان خود شد.

سال‌های بعد شهریار این واقعه تاریخی را در ابیات زیر جاودان ساخت و نشان داد كه او نیز چون اقبال آذر تا چه حد به وطنش ایران عشق می‌ورزد.
یاد و نام این مردان راستین ایران زمین همیشه جاوید باد


یاد آن شب كن كه او از بهر ایران عزیز
صیحه زد با نفس كاین جا سر بده، تركی مخوان!
شعر عارف خواند و گفت، ای مجلس شورا بگو
خانه از غیر است یا زین ملت بی‌خانمان؟
و آنكه آتش زد به جان خلق و با شیون گریست
ثبت شد آن گریه در تاریخ آذربایجان
غیرت قفقازیان با خدا هم كار كرد
تا حریف شیردل جانی به در برد از میان
تركی ما بس عزیز است و زبان مادری
لیك اگر «ایران» نگوید لال بادا این زبان
مرد آن باشد كه حق گوید، چو باطل رخنه كرد
 هم بایستد بر سر پیمان حق تا پای جان


"من فقط برای ملت ایران می‌خوانم من برای تشویق ملت ایران می‌خوانم گفت مردم گریه می‌کنند گفتم مردم باید خون گریه کنندمیخواستند مرا برای این خاطر بکشند مردم هجوم آورده مرا از پشت بام‌ها فراری دادند چندی بعد اخراحم کردند و پس از آن مرا وادار کردند که مشق موسیقی بدهم به زبان ترکی من گفتم من ترک نیستم و ایرانیم هرکاری کردند که من این کار را بکنم هرکاری کردند گفتم من فقط فارسی درس می‌دهم ونه ترکی چون من ایرانیم!"


ابوالحسن قزوینی (۱۲۴۲-۱۳۴۹) فرزند ملا موسی معروف به «اقبال‌السلطان » و «اقبال آذر» خواننده موسیقی ایرانی و صاحب یکی از قوی‌ترین صداها در آواز ایرانی بود.

او در سال ۱۲۴۲ خورشیدی در بخش الوند در هفت کیلومتری جنوب قزوین دیده به جهان گشود.آموزش ردیف های موسیقی رانزداستاد جناب قزوینی آموخت. خوانندگی را درآیین تعزیه خوانی آغازنمود. به همراه گروه تعزیه ی قزوین برای اجرا بارها در « تکیه ی دولت » تهران ونیز در تبریز تعزیه خوانی نمود.خوانندگی وی،نمونه ای ازشیوه ی آوازی مکتب قزوین است. وی درسال ۱۲۷۷ هجری خورشیدی برای کاردرشهرداری،ازقزوین به تبریز رفت. وی در دستگاه محمدعلی میرزا ولیعهد مظفرالدین شاه و بعد نزد احمدشاه رفت و آمد داشت.




شهریار شاعر معاصر در وصف اقبال آذر غزلی با این مطلع سروده‌است:

گرفت رونق از «اقبال» کار موسیقی

 شکفت از گل رویش بهار موسیقی



اقبال آذر در سال ۱۲۹۳ خورشیدی به همراه درویش خان، طاهرزاده و دوامی برای پرکردن صفحه به تفلیس سفر کرد که مورد استقبال مردم قرار گرفت به طوری که در مصاحبه‌ای که در اطلاعات هفتگی(شماره ۱۲۴۹)مهرماه ۱۳۴۴ از وی شد اشاره کرده‌است که ۹ بار اقبال را به صحنه برگرداندند. تمامی پولی که از این کنسرت عاید وی شده بود صرف امور خیریه گردید. لازم به ذکر است اقبال به دعوت کمپانی Monarch Record صفحاتی را ضبط کرد که هم اکنون تعدادی از آنها موجود است و بسیار از آنها به دلیل آشوب ها در جنگ جهانی یکم از میان رفت. تعدادی از صفحات نیز که هم اکنون در آرشیو صدا و سیما موجود است به دلیل بی اعتنایی مسؤولان شکسته و در حال خاک خوردن و از بین رفتن است. اقبال بعدها کنسرت‌هایی در تهران و آذربایجان اجرا کرد که تمامی درآمد حاصله از کنسرتهایش صرف امور خیریه می‌شده‌است. در دوره تسلط فرقه دموکرات آذربایجان از او خواستند تا کنسرتی در تبریز اجرا کند. او در طول کنسرت تمام آوازها را به فارسی خواند و در آخر شعری از عارف قزوینی خواند که با جمله «... که خانه خانه غیر است یا که خانه خانه ماست» به پایان رسید.



نشسته از راست باقرخان، طاهرزاده، درویش خان / ایستاده از راست دوامی، اقبال آذر
اقبال آذر سه بار ازدواج کرد و از همسر یکم و دومش (صفیه و خورشید بانو) صاحب پنج فرزند به نام‌های غلامحسین، نواب، اکرم، عفت و نصرت شد.

شاگردان اصلی اقبال ۵ نفر بودند: رضاقلی میرزا ظلی / سرتیپ سیف / شیخ عبدالحسین ترک / ملوک ضرابی و ابراهبم بوذری و صدیف می‌باشند. کسان دیگری بوده‌اند همچونعلی بخشایش خیابانی و... که از او شاگردی کرده و یا شیوه آوازی او را دنبال می‌کردند ولی در اسناد ثبت نشده‌است.

در روز دوشنبه سوم اسفند ۱۳۴۹ در صد و هفت سالگی به علت نارسایی کبد، در خانه خود در محله اهراب تبریز درگذشت. آرامگاه اقبال در گورستان (وادی رحمت) تبریز می‌باشد.



ازراست به چپ:استاد شهریار-استاد اقبال آذر(استاد آواز)-استاد محمد حسن عذاری (استاد تار)

نظري گذرا بر كتاب « بازمزمة هزاردستان»، يادنامة استادابوالحسن اقبال آذر به اهتمام سيد جواد حسيني، نشر تهران، چاپ اول سال 1382،
منبع: ویکی‌پدیا


دانلود چهار نمونه از کارهای استاد از اینجا















گفتگو با استاد میهن پرست آواز ایران اقبال آذر -بخش ۱


--------- گفتگو با استاد میهن پرست آواز ایران اقبال آذر -بخش ۲
---------

اقبال آذر سرآمد سبک تبریز در سال ‪ ۱۲۵۲‬شمسی در روستای الوند قزوین از پدر و مادری به نام "ملا موسی"و"عزت خانم"متولد شد. ملاموسی از مجتهدان پارسا ودارای رساله بود که در الوند و روستاهای مجاور حتی درقزوین تعداد کثیری مقلد داشت ودرمدرسه "حاجی ملامحمدصالح برغانی" به تدریس اشتغال داشت. ابوالحسن از کودکی پدرخود را از دست داد و برای امرار معاش ناچار شد در مسجد الوند به نوحه خوانی بپردازد. طبیعت زیبا ودلپذیرروستای الوند وزمزمه پرندگان تاثیر به سزایی در او گذاشت به طوری که همه روزه به تمرین آواز می‌پرداخت. وی در یادداشت‌هایش می‌نویسد: از کودکی به خواندن علاقه‌مندبودم واز پرندگان تقلید می‌کردم، در زیر درختان آواز سر می‌دادم و پرندگان از شنیدن صدایم به وجد در می‌آمدند. وی می‌افزاید: در‪ ۱۵‬سالگی صدایم تغییر یافت و به دلیل افت کیفیت تقریبا دوسال غیرقابل استفاده‌ماند،من که عاشق خواندن بودم دراین مدت ضمن توسل به خداوند، با ممارست فراوان واستفاده از گیاه‌های دارویی به تدریج صدایم قابل استفاده شد. میرزا حسن ثقفی به منظور شناخت ابوالحسن با دستگاه‌های موسیقی ایرانی وی را نزد استاد"حاج ملا جناب" برد،استادنیز باپی بردن به قابلیت ابوالحسن به تعلیم صدای او پرداخت. وی که محیط قزوین را برای جولان دادن خود تنگ می‌دید به‌فکر محیط مناسب تری برای عرضه هنر بی‌نظیرش افتادو در اردیبهشت سال ‪، ۱۲۷۷‬چند روز قبل از فرا رسیدن ماه محرم همراه با دسته شبیه خوانان میرزا حسین ثقفی به تبریز رفت. این هیات همه ساله دراین ایام از سوی دربار ولایت‌عهدی‌تبریز دعوت می‌شدند که در تکایای دولتی وملی آذربایجان به شبیه خوانی بپردازند. این گروه بعد از رسیدن به تبریز،وارد عمارت عالی قاپوی این شهر شدند،سپس مراسم تعزیه خوانی با تشریفات فراوانی به رهبری میرزا حسن ثقفی وفرزندش به مدت ‪ ۱۰‬روز درتکیه دولتی آذربایجان با حضور محمد علی میرزا ولیعهد، برپا گردید. ابوالحسن دراین مراسم چنان خوش درخشید که تحسین همگان بویژه ولیعهد را برانگیخت و قرار شد به عنوان پیشخدمت مخصوص، در دربار ولایت عهدی بماند. دراین ایام براثر بی‌عدالتی‌های اجتماعی،و خشونت طاقت فرسای حکومت قاجاری، پیمانه صبرمردم لبریز و جنبش مشروطه خواهی در ایران برپا شد و سرانجام براثر پافشاری آزادی خواهان،مظفرالدین شاه قاجار به ناچار تقاضای مشروع مشروطه طلبان را پذیرفت ودر ‪ ۱۳‬مرداد ‪ ۱۲۸۵‬فرمان مشروطیت صادر شد. هنگامی که مظفرالدین شاه به بستر بیماری افتاد و محمد علی میرزا را به تهران فراخواندن وی ابوالحسن را با خود به تهران آورد و در میان مردم پایتخت به عنوان پیشخدمت و آوازه‌خوان شناخته شد. وی پس از چندی به تبریز مراجعت کرد وضمن پیوستن به آزادی خواهان، درکنار میرزا علی ثقته‌الاسلام و یارانش خدمات ارزنده‌ای برای مشروطیت انجام داد. اقبال آذر در سال ‪ ۱۲۹۲‬به اتفاق درویش‌خان،باقرخان رامشگر،سیدحسین طاهر زاده،وعبدالله‌خان دوامی، برای پر کردن صفحه گرامافون راهی تفلیس شدند. اقبال آذر پس از ورود به تفلیس به دیدن "سید شوینسکی" خواننده مشهور آن کشور رفت، سید نیز با تهیه لباس فراک برای اعضای گروه آنان را به صحنه راهنمایی کرد،در این کنسرت قطعاتی را در "بیات شیراز" و "راست" اجرا کرد و تمام بینندگان را به حیرت فرو برد. "وانوسارا جاشویلی" بنیان‌گذار اپرای گرجستان نیز ضمن شرکت در کنسرت اقبال آذر، او را یکی از خوانندگان متبحر شرق دانست. کنسرت "علی‌اکبرشهنازی"،"حسین سنجری"،"حسین استوار"با صدای اقبال السلطان درسال ‪۱۳۱۰‬در تبریز از جمله برنامه‌هایی بود که با استقبال مردم روبه‌رو و در افزایش محبوبیت وشهرت این خواننده اثرگذاشت. اقبال آذر در ‪ ۱۳۲۱‬به ریاست کارگزینی شهرداری تبریز و پس از دو ماه‌به کفالت شهرداری این شهر منصوب شد. در سال ‪ ۱۳۲۴‬اقبال‌آذر از ریاست شهرداری تبریز برکنار وبه ریاست شعبه موسیقی اداره هنرهای ظریفه برگزیده شد. چهره استثنایی وتکرار نشدنی او موجب شد تا از سوی صاحب نظران بی‌غرض به عنوان سلطان موسیقی ایران لقب گیرد. به عقیده صاحب نظران اقبال سرآمد خوانندگان قرن مااست وشناخت او وآثارش می‌تواند مارا با شکوه وعظمت موسیقی کهن ایران آشنا کند. استاداقبال آذر علاوه بر صدای بی‌نظیر، روایتی سنجیده و صحیح از ردیف آوازی را برای ما به یادگار گذاشت که تدوین ردیف او می‌تواند به عنوان یک مرجع ارزشمندبه رشد و کمال آواز ایرانی کمک کند و براعتبار آن بیافزاید. امتیاز ردیف آوازی اقبال آذر برسایر ردیف‌ها،در دانش بالای او از موسیقی، احاطه کامل به ردیف آوازی در طول ‪ ۸۰‬سال زندگی هنری، قدرت اجرای بالا و وجود ویژگی بارز آواز ایرانی است. از آثار استاد اقبال آذر می‌توان به :"ابوعطا"،"حجاز"، "بیات ترک"،"بیات کرد"،"مثنوی ترک"،"شهناز شور"،"تصنیف افشاری"،"همایون"،"شوشتری"،"بیات اصفهان"،"دلکش ماهور"،"راک ماهور"،"عراق ماهور"،"تصنیف ماهور"،"نوا"، "چهارگاه"،"سه‌گاه" اشاره کرد منبع : ایرنا

۱ نظر:

ناشناس گفت...

استاد شهریار فرمود: او در سلطنت آباد می خواند و من متن شعرهایش را در عشرت آباد می نوشتم.روحشان شاد.