۶.۹.۹۱

نوار غزه، پیروزی یا شکست؟


بعد از اعلان آتش بس بین حماس و اسرائیل، جهانیان شاهد جشن گرفتن فلسطینی‌ها و حتی عید نامیدن این روز از طرف آنان بودند. سئوالی که برای خیلی‌ از مردم غیر سیاسی دنیا، با تعجّب مطرح شد این بود که چگونه فلسطینی‌ها با دادن ۱۶۰ کشته و هزاران زخمی که اکثر قربانی‌ها کودکان و زنان و غیر نظامیان بودند، و خرابی‌های هولناک و بمباران‌های ویرانگر، در مقابل اسرائیل که تنها با دادن ۷ کشته و تعدادی در همین حد زخمی از این نبرد بیرون آمده، دم از پیروزی میزنند؟

اگر میزان پیروزی و فاتح بودن را بر اساس خساراتی که جنگ تحمیل کرده قرار بدهیم و از این دید و با این ترازو این نبرد را بسنجیم و قضاوت کنیم، جشن گرفتن فلسطینی‌ها مضحکه‌ای بیش نیست و تنها عقل و شعور این جماعت را زیر سئوال میبرد، ولی‌ آنچه که بین این مردم و اسرائیل وجود دارد، فراتر و عمیقتر از این مطالب است.


بعد از اعلام موجودیت کشوری به نام اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تا قبل از این نبرد اخر بین اسرائیل و فلسطین، آنچه که بیش از هر مصیبت دیگری فلسطینی‌ها را رنج میداد، تحقیری بود که همواره به این جماعت با هر وسیله و به هر عنوانی از طرف اسرائیل و انگلیس روا میشد. فلسطینی‌ها به عنوان یک ملت هم کشته می‌شدند، هم خانه و شهر‌هایشان ویران میگشت، هم زندانی و شکنجه می‌شدند هم آلات دست سیاست مداران قرار گرفته و هر که میخواست از غرب امتیاز بگیرد فلسطینی‌ها را جلو می‌انداخت و به خرج آنان عیش میکرد ( کاری که عربستان و مصر سالها آنرا انجام دادند، کاری که قطر و ترکیه تازه امروز آمده و قصد انجام آنرا دارند) و هم این ملت مورد تمسخر و خنده واقع میشد و در آخر هم از سر دلسوزی اجازه میافت به زندگی‌ حقارت بار خویش، کم و بیش ادامه بدهد.

اسرائیل با قدرت نظامی افسانه ای، با گنبد آهنین و یا چتر حفاظتی که گفته میشد گر‌ پشه‌‌ای بجنبد، جنبیدن آن پشه عیان در نظر اسرائیل است، و آن را هم در هوا میزند، اسرائیلی که غرب با تمام قدرت و امکانات نظامی، مالی‌ و تکنیکی‌، مثل کوه پشتش ایستاده، ابر قدرتی‌ که اگر اراده کند، صد‌ها فلسطین را زیر پای خود خرد می‌کند و افسانه‌های از این دست به یک باره در مقابل فلسطین یتیم فقیر، ضعیف و بی‌ پناه و گروگان گرفته از طرف همجنسان خود یعنی‌ اعراب، به یکباره جا خالی‌ میدهد و مجبور به عقبگرد و سازش میشود.

آنچه که این نبرد آخر به فلسطینی‌ها داد، زنده کردن غرور له‌ شده آنان، و امید به بقا و ادامه مقاومت آنان است و آنچه که باعث شادمانی فلسطینی هاست، چشاندن همان زهری به اسرائیل است که سالها از طرف او به خوردشان داده شده یعنی‌ تحقیر اسرائیلی ها، چرا که از نظر یک مسلمان غرور و کرامت انسانی‌ چیزی نیست که به راحتی‌ بشود جبرانش کرد و حتی جان باختن برایش ارزشمند میباشد ( تا این حد در رویا زندگی‌ میکنند، چرا که خوشبختی را در دنیای دیگر جستجو میکنند، و آنچنان به این اعتقاد دارند که حتی یک بار سئوال نمیکنند که آیا مطمئن هستیم، دنیای دیگری وجود دارد؟) و فلسطینی‌ها این را تمام قد و تنها و تنها، مدیون پول، تکنولوژی، سماجت و عرب پرستی‌ حکومت ایران هستند.

با زبانی‌ ساده و کودکانه و یا حتی کارتونی، وقتی‌ فیلی در مبارزه با یک موش از جلو موش فرار می‌کند، این موش حق دارد از ته دل‌ بخندد و جشن بگیرد، هر چند در این نبرد دمش کنده شده باشد.

اما به نظر من این صورت قضایا است، برای غرب و اسرائیل از بین بردن معضلی به اسم فلسطین بسیار ساده و آسان است، ولی‌ چرا این معضل پایان یافتنی نیست، منطق مخصوص به خود را دارد.

اولا اسرائیل در این نبرد به آنچه که میخواست برسد، رسید. اسرائیل هر سه یا چهار سال، یک بار به فلسطینی ها، چه در نوار غزه چه لبنان و جاهای دیگر حمله کرده و تعداد زیادی از آنان را میکشد و به این ترتیب، همواره از ازدیاد جمعیت آنان جلوگیری کرده و کنترل جمعیت فلسطینی‌ها را به این ترتیب به عهده می‌گیرد.

دوم، اسرائیل سلاح‌ها و مهماتی که هر چند وقت به طور موذیانه‌ای در اطراف مرز‌هایش انبار میشود را به این ترتیب بیرون میکشد و آنان را از بین میبرد.

سوم، مردم دنیا همواره سرگرم این چنین نبرد‌هایی‌ خواهند بود و دیگر ماجراهای واقعی‌ که در دنیا اتفاق می‌افتد از نظر پنهان میماند، و تمرکز افکار و نگاه‌ها جایی‌ است که میبایستی باشد و مثلا چپاول و به نابودی کشیدن مردم و قارهٔ بزرگی‌ مثل آفریقا کلا در سایه قرار می‌گیرد.

چهارم، دنیای عرب آب خوش از گلویش پایین نمی‌رود و فلسطین حکم همان غده سرطانی را برایشان دارد که نه آنان را میکشد و نه از رنج رهایشان می‌کند و همواره میبایستی برای درمان آن خرج‌های کلان بکنند و از آن ۲۰ در صد پول نفتی‌ که غرب جلویشان میندازد نیز برای سرگرم کردن دنیا خرج کنند.

پنجم، مسائل اقتصادی دنیا به این صورت تنظیم میشوند و آنچه که باید گران شود، میشود و آنچه که باید به یغما برده شود، میشود و آنچه که باید از بین برود، میرود.

و این حکایت همچنان باقیست ولی‌ مطلبی که در این نبرد آخر تازگی داشت، رساندن این پیام بود که همان اندازه که مردم فلسطین بازیچه هستند از این به بعد مردم اسرائیل نیز خواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست: