۷.۲.۹۱

برگ گًل سرخ و خار هر دو حقیقت اند


شاید به مرور زمان فلاسفه‌ای که من آنها را دشنام داده‌ام، از خاطرشان برود و کمی‌ ساکت شوند، اما روسای مذهب که من همیشه به آنها احترام می‌‌گذاشتم و آنها را دوست داشتم و نسبت به کلیسا اعتماد زیادی ابراز می‌‌داشتم، آنها از فلاسفه با من دشمن تر می‌‌شوند و خودخواهی آنان بقدری است که هرگز حاضر نمی‌‌شوند مرا ببخشند و مردم هم که تحت تاثیر افکار و وحشیگریهای آنها واقع شده، خشم و نفرت خود را نسبت به من از یاد نخواهند برد.



در روی زمین مانند کسی‌ هستم که در یکی‌ از کرات دیگر زندگی‌ می‌کند و مثل این است که از کره‌ زمین به وسط یک کرهٔ دیگر پرتاب شده‌ام.

تفکّرات تنهایی، ژان ژاک رسو





هیچ نظری موجود نیست: