۱۲.۱.۹۱

جنگ تریاک نخست

جنگ نخست انگلستان و چین که به جنگ تریاک نخست معروف است، بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ میلادی روی داد. این جنگ و همچنین جنگ تریاک دوم، نخستین مرحله نفوذ موثر انگلستان به چین به شمار می‌رود.





پیش از وقوع جنگ، خرید چای از چین توسط انگلستان که مردم بریتانیا علاقه زیادی به آن داشتند، بسیار افزایش یافته بود و در مقابل انگلستان، کمتر کالایی داشت که مورد نیاز چین بوده و آنرا معاوضه نماید. در نتیجه انگلستان با کاهش ذخیره نقره خود که آنرا با چای چین مبادله می‌کرد، روبرو شد و بریتانیایی‌های حاکم در هند (که آنزمان مستعمره بریتانیا بود)، صدور نقره را متوقف کردند. تاجران بریتانیایی هند که صادرات این کشور در دست آنان بود نوع جدیدی از تجارت را گسترش دادند. بریتانیا کشت خشخاش را در هند گسترش داده بود از اینرو تاجران انگلیسی تصمیم گرفتند تا در مقابل دریافت چای، تریاک و کتان صادراتی هند را در اختیار چین بگذارند.


پس از مدتی، افزایش شدید اعتیاد به تریاک در چین و در نتیجه افزایش واردات آن و کاهش ذخیره نقره آن کشور، مقامات چینی، واردات تریاک را ممنوع اعلام کردند.این تصمیم در ابتدا مانع بزرگی برای تاجران انگلیسی که به قاچاق تریاک به چین می‌پرداختند، محسوب نمی‌شد، ولی در اواخر دهه ۱۸۳۰، این قانون به طور جدی اجرا شد و صندوق‌ها و انبارهای حاوی تریاک توقیف گردید.دولت چین لین ز شو را مامور ضبط و آتش زدن کلیه محموله های تریاک در بندر کانتون کرد و او این کار را انجام داد.اعمال محدودیت بر همه گونه کالای وارداتی در بندر کانتون، تجار انگلیسی را ناخشنود ساخت.


در ماه ژوئن ۱۸۴۰، نیروی دریایی انگلیس با لشکرکشی به دهانه رود کانتون، نخستین جنگ تریاک را آغاز کرد. با رسیدن ناوگان انگلیسی به یانگ‌تسه کیانگ، سقوط شانگهای و سپس رسیدن به نانجینگ، چین تسلیم و مجبور به امضای پیمان نانجینگ با بریتانیا شد که طبق آن:

۱ - هنگ کنگ به پادشاهی بریتانیا واگذار شد.

۲ - پنج بندرگاه چین که انگلیسیها در آن حق اقامت و تجارت داشتند، به روی بریتانیا گشوده شد.

3 - شهروندان بریتانیا که در چین به ارتکاب جرم می‌پرداختند، باید در دادگاه‌های انگلیسی محاکمه می‌شدند.

۴ - نرخ عوارض کالاهای وارداتی و صادراتی می‌بایست منصفانه باشد.

با امضای پیمان نانجینگ، سایر کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه و فرانسه نیز خواستار امتیازات مشابهی مانند بریتانیا شدند و در عرض چند سال قراردادهای مشابهی با چین بستند.

منبع: ویکی پدیا


انگلیس با وارد کردن صندوق صندوق تریاک به ایران، قصد داشت با بلای اعتیاد، ایران را نیز به نابودی بکشاند، تا حدودی هم موفق شد و اگر رضا شاهی در این مملکت قد علم نکرده بود، ایران امروز وضعیتی بدتر از آنچه که هست داشت.


واقعیت این است که در دنیا کمتر کشوری را میتوان یافت که انگلستان آنرا مدتی‌ به خاک سیاه ننشانده باشد، حتی آمریکای‌ها نیز با از دست دادن افراد زیادی و به دنبال جنگ‌های خونین و با کمک فرانسه توانستند این زالوی دنیا را از کشورشان بیرون بیندازند.



در چين كهن، فروشندگان دوره گرد، ترياك را مانند بستني در گاريهاي كوچكي در خيابان مي فروختند. در دهه 1920، چين 90 درصد ترياك جهان را توليد ميكرد و هزاران كيلو مرفين و هروئين صادر ميكرد. در دوران جنگ جهاني دوم، 70 ميليون معتاد در چين وجود داشت. يعني تعداد معتادين آن بيشتر از تعداد جمعيت بسياري از كشورهاي جهان بود!



"سائي يونگ ـ مائي"، يكي از اهالي شانگهاي كسي كه بسياري ديدار كنندگان آمريكائي را در اوائل سالهاي 70 ملاقات كرد، گفت: "23 ساله بودم كه ترياك كشي را شروع كردم. اوايل زياد نمي كشيدم، ولي شوهرم بطور جدي معتاد بود، در نتيجه او به شبحي تبديل شده بود ـ انساني كه ديگر نمي توانست كاري انجام دهد. چون نمي توانست كار بكند، پولي نداشت كه با آن ترياك بخرد، پس مجبور شد كه ترك كند و بدن ضعيفش نتوانست تحمل بكند و مرد. وقتي او مرد، آنقدر از فقدانش رنج مي بردم كه براي گريز از غم، بيشتر و بيشتر، ترياك مي كشيدم. در نتيجه من نيز معتاد شدم. تمامي احساس مسئوليت، حتي نسبت به پسر كوچكم را از دست دادم. بسياري اوقات حتي يادم مي رفت به او غذا بدهم. بچه ام وقتي هفت ساله بود، مرد؛ چون قادر نبودم از او در دوران بيماري سختش، مراقبت كنم."


در چين، تلفات انساني ناشي از ابتلا به مواد مخدر، عظيم بود. كارگران گرسنه سعي مي كردند با روياهاي شيرين ترياك درد گرسنگي را فراموش كنند و با پول مختصري كه بايد خرج غذايشان مي شد، ترياك مي خريدند. هزاران معتاد مستقيماً از گرسنگي مي مردند، هزاران تن ديگر فرزندانشان را ترك ميكردند و يا حتي آنان را براي خريد مواد مخدر مي فروختند. يك ژاپني كه در دهه 1920 به چين شمالي سفر كرده بود، صحنه را چنين تصوير مي كند:

"در دايرين، در اسكله ها و ايستگاه راه آهن، گروههاي باربر وجود داشت. اولين چيزي كه در منچوري توجه توريستها را جلب مي كرد، اندامهاي نيمه لخت و از كثافت سياه شده باربران بود. من از هكي زانسو، مجتمع خوابگاه باربرها ديدار كردم. بسيار تكاندهنده بود. در اينجا بساط ترياك آشكارا گسترده است. ترياك در اين هنگام در انحصار دولت غيرنظامي كوان تونگ بود و گفته مي شد كه اين سيستم انحصاري براي محافظت مردم از سم ترياك طرحريزي شده است. در هكي زانسو ترياك آشكارا تجارت مي شد. من قادر به فهم اين اوضاع نبودم: آيا اين استعمارگري بي پرده نبود؟ در سالهاي بعد وقتيكه در مناطق مركزي چين مسافرت ميكردم، اين احساس در من عميق تر شد چرا كه دريافتم، چگونه ژاپني ها با استفاده از معافيت برون مرزي (معافيت از قوانين چين ـ مولف) بعنوان دستفروش مرفين، به خارج از بنادر محل استقرارشان مي رفتند و سم آنرا پخش ميكردند."



مسافر ديگري بنام هاري فرانك كه در سال 1924 به آنجا رفته بود، راجع به وضعيت ايالت ينان جنوبي نوشت: "...چيني هاي مطلع مي گويند كه نه نفر از هر ده مرد و شش نفر از هر ده زن در كونمينگ، و حتي اغلب بچه ها در مدارس متوسطه ترياك مي كشند... تقريبا تمام باربران وافورهاي ترياك و جعبه هاي قلعي چراغهايشان را آشكارا بر روي بارشان حمل ميكردند؛ در هر مغازه محقري كه چاي يا برنج عرضه مي كرد، ترياك هم آزادانه مثل تنباكو به فروش مي رسيد. نيم انگشتانه پر از سم كهربايي به ده سنت يناني. دود كردن آن ده تا پانزده دقيقه طول مي كشيد..."

بالاتر از سطح مردم عادي، ترياك كشي در ميان افسران ارتش، كارمندان دولت و اعيان زميندار، امري عادي بود. آنطور كه فرانك گزارش مي كند: "از قرار معلوم مدير بانك اشكالي در كار كارمند ارشدش كه هنگام انجام تجارت، وسيله ترياكش كنار مخده يا شاه نشينش قرار داشت نمي ديد، اين به كارمند ارشد اجازه مي داد كه در فاصله بين معاملات دراز كشيده و ترياك بكشد..."

بطور خلاصه، چين كشوري بود كه از بالا تا پائين با مواد مخدر به نخ كشيده شده بود. اين فقط يكي از مشكلاتي بود كه جمهوري خلق چين از قرنها ستمگري فئودالي و سلطه خارجي به ارث برده بود.


چگونه كشور بزرگي مثل چين توسط مواد مخدر ويران شد؟ آنهائيكه هميشه قربانيان را سرزنش مي كنند، مي گويند بخاطر "ضعف اخلاقي" بوده. اين ادعاي مزخرفي است. ترياك حتي يك محصول بومي چيني نبود. ترياك و سپس مرفين و هروئين، بزور سرنيزه و تفنگ به مردم چين تحميل شد. اينست موضوع به اصطلاح "جنگهاي ترياك". انگلستان در سال 1839 در چين جنگ براه انداخت تا حق قانوني فروش مواد مخدر به چين را بدست آورد.

در ابتداي تجارت مستقيم بين اروپا و چين در عصر مدرن، مشكلي براي انگلستان بوجود آمد. انگليسها بشدت خواهان خريد چيني، چاي و ابريشم از چين بودند، اما چيني ها خواهان خريد چيزي از انگلستان نبودند. معنايش اين بود كه خريداران انگليسي مجبور بودند بهاي خريد خود را با فلزات گرانبهايي چون طلا و نقره پرداخت كنند. طولي نكشيد كه چين از اين تجارت خيلي ثروتمند شده و طلا و نقره انگليسي را انباشت مي كرد.



آنچه انگليسي ها لازم داشتند، كالايي بود كه چيني ها خريد آنرا رد نكنند. اين كالاي ايده آل، ترياك بود كه توسط انگليسي ها در هند و برمه كشت مي شد. تاثير تجارت ترياك بلافاصله بود. چنانچه يك جزوه نوشته شده قرن نوزدهم راجع به كمپاني هند شرقي انگليس مي گويد: "كمپاني معظم براي سالها از تجارت ترياك درآمدي عظيم بيرون كشيده و از اين رهگذر دولت انگليس و ملت نيز به اختيارات سياسي و مالي عظيمي دست يافته اند. چرخش موازنه تجارت بين بريتانياي كبير و چين بنفع بريتانيا... سالانه 6 ميليون پوند به ملت سود ميرساند، بدون آنكه هند فقير شود."چيني ها از خطرات ترياك آگاه بودند. ترياك كشي توسط پرتقالي ها و هلندي ها به چين آورده شده بود و در 1729 امپراتوري چين فرماني در تحريم ترياك كشي صادر كرد. با اين حال، قاچاق ترياك ادامه يافت و واردات آن از ساليانه 1000 صندوق در سالهاي 1700 به 45000 صندوق در سال 1838 رسيد ـ يعني حدود سالي 3000 تن ترياك.

در سال 1839، امپراتور يكي از افراد خود بنام "لين تسوسو" را مسئول ريشه كن كردن تجارت ترياك در كانتون ـ يكي از بنادر چين كه بروي كشتي هاي خارجي باز بود ـ كرد. بعد از تلاش بيهوده براي متقاعد كردن نمايندگان تجاري انگليس در كانتون براي منع كشتي هاي انگليس از اشتغال به تجارت ترياك، كه با تخلف از قوانين صورت ميگرفت، "لين" گام هاي مستقيم تري برداشت. او 20000 صندوق ترياك از انبارهاي كانتون را مصادره كرد و آنها را در مراسمي عمومي نابود كرد.


سرمايه داران انگليسي و آمريكايي كه مشغول تجارت ترياك بودند، اين كار را تعرض وقيحانه به مالكيت خصوصي تلقي كردند! انگلستان بلافاصله به چين اعلان جنگ داد و به اين كشور تجاوز كرد. نخستين جنگ ترياك، كه از 1839 تا 1842 بطول انجاميد، به شكست چين منتهي شد؛ و چين مجبور شد مبلغ 21 ميليون دلار غرامت بابت ترياك نابود شده به انگليسيها بپردازد، و زير سرنيزه به امضاء قراردادي تن بدهد كه طبق آن پنج شهر بندري بروي كشتي هاي انگليسي گشوده ميشد. سال بعد آمريكا، چين را مجبور به امضاء قراردادي براي اعطاي حقوقي مشابه كرد و بدين ترتيب بخش بزرگي از ثروت "نيو اينگلند" از تجارت ترياك در چين انباشت شد.

كماكان، بطور ظاهري وارد كردن ترياك به چين غيرقانوني بود. اين مشكل بوسيله دومين جنگ ترياك 1860 ـ 1856، كه طي آن سربازان انگليسي و فرانسوي، پكن پايتخت چين را تسخير كردند، حل شد. چين، در زير سرنيزه مجبور به امضاء قرارداد نابرابر ديگري شد كه دروازه هاي آنرا چارطاق بروي تجارت ترياك باز ميكرد. در سال 1880 ساليانه 6500 تن ترياك به چين وارد مي شد و كشت ترياك به مقياس وسيعي در ايالت هاي سچوان و ينان، آغاز شده بود.



تريـاك مسيـح

در سالهاي 1880 مرفين، ماده مخدري كه از ترياك مشتق شده، وارد چين شد و بعنوان درماني براي اعتياد ترياك مورد استقبال قرار گرفت (همانطور كه امروز در ايالات متحده، متادن بعنوان درماني براي هروئين تجويز ميشود). مرفين اغلب توسط مبلغان مذهبي غربي و بنام درمان اعتياد توزيع مي شد و بين مردم بعنوان "ترياك مسيح" شناخته شد. سپس در قرن بيستم، هروئين كه در آلمان بعنوان داروي شگفت آور نويني توسط كمپاني داروئي باير ساخته شده بود، وارد چين شد و در كپسولهاي كوچك قرمز بعنوان "قرص ضد ترياك" فروخته شد. در دهه 1920 اروپا و ژاپن ساليانه بيش از ده تن هروئين به چين صادر مي كردند.

در سال 1927 چيانكايچك رئيس دولت ناسيوناليست چين، دستور قتل عام انقلابيون كمونيست را در شانگهاي صادر كرده و قدرت را گرفت. سپس ترياك را كاملا قانوني كرد. او بزودي مجبور شد اين دستور را لغو كند، اما بعد از آن كه معاهده سال 1925 ژنو تجارت بين المللي هروئين را ممنوع كرد، چيانكايچك مستقيما درگير توليد مواد مخدر در چين شد.



از سال 1934 چيانكايچك، مسيحي شد و "كارزار زندگي جديد" خود را اعلام كرد. او گفت كه ميخواهد اخلاق مردم چين را بهبود بخشد و خود را رئيس دايره مبارزه با مواد مخدر كرد. اين كار در عمل بمعناي فشار آوردن بر كليه توزيع كنندگان ترياك بود، بجز آناني كه وابسته به حزب وي يعني گوميندان بودند. كنترل انحصاري تجارت ترياك به يك منبع درآمد عمده دولت تبديل شد. در همان زمان، ژاپني ها تجارت مواد مخدر را بعنوان پشتوانه مالي حضور فزاينده اشغالگرانه خود در چين، مورد استفاده قرار دادند. وقتي آنها شانگهاي را در سال 1940 تسخير كردند، "دفتر جلوگيري از ترياك" ـ كه متعلق به ژاپن بود ـ به معتادين و فروشگاههاي فروشنده ترياك تحت بهانه چاره جويي براي "معالجه" ميليونها معتاد، جواز داد. ولي نتيجه آن سالانه 72 ميليون دلار سود براي ژاپني ها بود. تحت اشغال ژاپني ها در شهر نانكن 50000 نفر به هروئين معتاد شدند.


حتي بعد از انقلاب 1949 كه چين رها شد و بالاخره تجارت مواد مخدر را محو كرد، باقيمانده هاي مافياي مواد مخدر چيني در تبعيد، به همكاري با سازمان سياي آمريكا ادامه دادند. براي مردم چين، "مشكل مواد مخدر" از ابتدا تا انتها مشكلي بود مربوط به امپرياليسم خارجي و استعمار؛ و آنهايي كه مدعي جلوگيري از تجارت مواد مخدر بودند، هميشه بزرگترين رواج دهندگان آن از آب درآمدند. براي چين تنها راه حل، انقلاب بود.

منبع: سایت ایران سلامت



امروز سرازیر شدن انواع خطرناک مواد مخدر به ایران، شاید تجربه دوبارهٔ کشورهای غربی و حتی چین برای به نابودی کشاندن تمامیت ایران باشد، متاسفانه کشور عزیز ما ایران، از هر جهت، تهدید میشود، و ایرانیها در دام سخت و خطرناکی افتاده‌اند که فقط چشم به بردن مال و منابع طبیعی آنها ندارد، بلکه هدف نابودی کامل و نسل کشی ایرنیهاست و رشد منفی‌ جمعیت ایران یکی‌ از نشانه‌های آن است.





۱ نظر:

gita pwyesh گفت...

درود
براستی که نوشته ی خوب و در خور اندیشه ای بوده و هست و خواهد بود .
این داده ها بسیار ارزشمند هستند و کاربردی برای یکی مانند من که درباره ی این جنگ شنیده ام خوانده ام و پژوهش کردم
با امید نوشتارهای بیش تر و پربارتر